بازگشت

پسران شهيد كربلا


يكي از فرزندان ذكور آن حضرت سيد الساجدين زين العابدين است كه امام چهارم شيعيان جهان و ابوالائمه و حجت خداست بزرگواري و جلالت آن حضرت در حدي است كه مثل آفتاب ظاهر و آشكار است و البته در اين كتاب ما نمي خواهيم شرحي از حال اين امام بزرگوار را بنويسيم زيرا مقصد اصلي ما شرح حال ابوالشهداء است و لكن خيلي فشرده از باب تبرك به چند جمله قناعت مي نمائيم:

امام سجاد در عين اينكه چه در واقعه كربلا و چه بعد از تاريخ نينوا بحسب ظاهر كنار بود، بزرگترين مجاهدات را در راه خدا انجام داد و در سفر كربلا تا موقع برگشتن به مدينه و گريه و ناله اش در سوگ پدر بزرگوارش خدمات شاياني بدين مقدس اسلام نمود كافي است كه خطبه آن حضرت را در مسجد اموي در شام به نظر آوريم در اين خطبه به عالم آشكار نمود كه يزيد كه تكيه بر مسند رسول خدا «ص» زده است كافر و از مرز دين خارج و ارزش يك فرد عادي هم ندارد مواقف آن بزرگوار را بالمناسبه در بعضي از بخشهاي كتاب آورده ايم.


قمقام مي نويسد: سبط ابن جوزي در تذكرة الخواص گفته: مادر آن حضرت ام ولد بوده و اسمش غزاله است و بقولي اسلافة و بقولي ام سلمه و بقولي شاه زنان و مبرد در كامل ميگويد: اسم مادر علي بن حسين «ع» سلافه از اولاد يزدجرد نسبتش معروف و از بهترين زنها بوده است. [1] .

اما وجه اينكه چرا آن حضرت ملقب به زين العابدين شد: از محمد بن طلحه نقل شده است كه شبي آن آقا در محراب عبادت مشغول تهجد بود ابليس بصورت اژدهائي ظاهر شد آن حضرت از عبادت باز نماند ابهام بماركش را بدهان گذاشت از عبادت باز نايستاد انگشت آقا گزيد باز هم توجهي نفرمود تا اينكه از نماز فارغ شد به شيطان دشنام داد و او را از خود براند هاتفي سه بار ندا در داد:

«انت زين العابدين حقا» و لذا به اين لقب مشهور شد. [2] .

در اينكه سن آقا بيشتر بوده يا علي اكبر مقتول بزرگتر بوده اختلاف است مفيد را عقيده آن است كه زين العابدين بزرگتر است و محمد ابن طلحه معتقد است علي اكبر مقتول سنا بزرگتر است و از امام چهارم تعبير به علي اوسط نموده است. [3] .

نقل شده است كه آن حضرت آنقدر گريه كرد كه ترس آن بود كه چشم مباركش از دست برود، هر موقع برايش آب مي آوردند آن قدر اشك ميريخت كه آب آميخته مي شد موقعي كه درباره ي اين همه اشك ريختن با او سخن ميگفتند ميفرمود چگونه نگريم در حاليكه پدرم را از آب منع كردند و بردد، و دام مباح


نمودند. [4] .

ابوالفرج ميگويد: يزيد ملعون در مجلس خود از امام سجاد سؤال نمود اسمت چيست؟ آقا فرمود علي يزيد گفت مگر خدا علي را نكشت؟ آقا فرمود برادري داشتم از من بزرگتر بود شما او را كشتيد. [5] .

از امالي نقل شده كه گريه كنندگان درجه اول پنج تن بودند:

اول آدم ابوالبشر كه از اثر گريه بر روي او اثري مثل جوي آب ظاهر شد.

دوم يعقوب كه در فراق پسر آن قدر گريست كه نابينا شد.

سوم يوسف كه از گريه او در فراق پدر زندانيان بستوه آمدند از او خواستند يا شب گريه كند يا روز.

چهارم فاطمه «ع» آنقدر بعد از پدر گريه كرد كه اهل مدينه از گريه اش به تنگ آمدند و بي بي بگورستان ميرفت و ميگريست.

پنجم امام سجاد بيست سال بعد از پدر گريست هر موقع غذا مي آوردند گريه مي كرد غلامش عرض كرد: آقا ميترسم از گريه هلاك شوي فرمود: «اشكوبثي و حزني الي الله و اعلم من الله ما لا تعلمون» من متذكر قتلگاه اولاد فاطمه «ع» كه ميشوم گريه گلويم را ميگيرد و راه نفس بر من بسته ميشود. [6] فرزند ديگر آن حضرت علي بن الحسين شهيد است و مادرش ليلي بنت ابي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي است. [7] .

نقل شده است كه روزي معاويه ملعون گفت چه كسي براي خلافت سزاوارتر


است؟ يارانش گفتند تو. معاويه گفت آن كس علي بن حسين بن علي بن ابي طالب است كه جدش رسول خداست و خودش با وجود علو نسب شرف حسب دارد كه شجاعت بني هاشم و سخاوت بني اميه و زحف ثقيف همه را جمع نموده. [8] .

سيم عبدالله بن حسين است كه روز عاشورا در كنار پدر به تير كفار شهيد شد. و در بعضي از احاديث از او به علي اصغر تعبير شده است.

محمد بن طلحة در مطالب السؤل علي اصغر و عبدالله را دو تن دانسته چنانكه مينويسد: و اما علي اصغر با تيري كشته شد و گفته شده است كه عبدالله با پدرش كشته شده است.

و در كشف الغمه ابن خشاب گفته است: علي اكبر شهيد و امام سيد العابدين و علي اصغر و عبدالله كه كشته شده با پدرش مادر عبدالله رباب دختر امرؤالقيس پسر عدي است. [9] .

چهارم جعفر كه مادر او قضاعية و باتفاق ارباب سير در زمان حضرت امام «ع» رحلت كرد. [10] .

پنجم: صاحب قمقام مي گويد: و زمره ي ديگر از مورخين از ابناء امام محمد بن الحسين را ذكر كرده اند. [11] .

ششم صاحب قمقام ميگويد: و نيز از جمله ابناء كرام يك تن عمرو بن الحسين را ايراد كرده اند. [12] .


صاحب قمقام مي گويد: ياقوت حموي را در معجم البلدان معتقد چنين است كه در آن وقت كه اسراء را بشام ميبردند پسري از آن حضرت محسن نام كه يكي از زوجات طاهرات بدان حامله بود در سفح كوه جوشن نزديك حلب سقط شده است. [13] .


پاورقي

[1] قمقام زخار ج 2 ص 462.

[2] قمقام زخار ص 647.

[3] قمقام زخار ص 646.

[4] قمقام زخار ص 649.

[5] قمقام زخار ص 653.

[6] قمقام زخار ص 649.

[7] قمقام زخار ص 652.

[8] قمقام زخار ص 652.

[9] قمقام زخار ص 653.

[10] قمقام زخار ص 655.

[11] قمقام زخار ص 655.

[12] قمقام زخار ص 656.

[13] قمقام زخار ص 656.