بازگشت

سر بريده ي شهيد كربلا و تنور خانه ي خولي


حامل سر حسين عليه السلام خولي بن يزيد اصبحي بود حميد بن مسلم ازدي كه از لشكر نويسان پسر زياد است با او همراه شد كه به كوفه برود نزديك غروب به كوفه رسيدند شب فرارسيد قصر دار الاماره بسته بود خولي سر مبارك پسر پيغمبر «ص» را با خود به خانه اي كه در بيرون شهر داشت برد آن را در زير ظرفي گذاشت (فوضعه تحت اجانة) اجانه ظرفي را گويند كه در آن لباس ميشويند.

خولي سر را زير قدح رختشوئي گذاشت و به بستر خواب خود رفت اين مرد بد سيرت دو زن داشت كه يكي از بني اسد و ديگري حضرمي بود و آنشب نوبت حضرمي بود خولي براي خوش آمد او گفت من با ثروت روي زمين بسوي تو آمدم و امشب سر حسين را با تو در يك منزل است.

زن گفت: واي بر تو مردم با زر و سيم و هزار غنيمت ديگر برميگردند تو با سر بريده ي پسر پيغمبر خدا آمده اي برخيز و بخدا قسم من ديگر با تو در يك


خانه نخواهم ماند.

برخي از ارباب مقاتل نوشته اند سر را در اطاق گوشه اي كه رفت و آمد نميشد پنهان كرد و بعضي نوشته اند در تنور گذاشت و بجاي مشك و عبير بر خاكستر جاي داد.

آن زن حضرميه از خولي براي هميشه كناره گرفت و چون شب براي نماز از حجره بيرون آمد ديد فضاي خانه روشن است نوري در اطراف خانه در طواف است و مرغان سفيد اطراف مركز نور در حركت هستند نزديك رفت و سر را برداشت و آن را بوسيد و احترام كرد و مرثيه خواند در اين ضمن ديد هودجي از آسمان بزمين آمد كه چهار زن در آن نشسته بودند و بر حسين گريه ميكردند زن آن سر را به مشك و زعفران و گلاب شستشو داد غاليه و كافور بر روي و موي او ماليد تا صبح كنار سجاده خود گذاشته بر او اشك ميريخت صبحگاه از خانه خولي رفت كه ديگر نيامد [1] .


پاورقي

[1] زندگاني امام حسين ص 555.