بازگشت

قاسم بن العباس


در مـنـابـع كـهـن فـرزنـدي بـه نـام قـاسـم بـراي حـضـرت ابـوالفـضـل (ع) ثـبـت نـشـده اسـت. [1] ولي صـاحـب كـتـاب «نـورالعـيـن في مـشـهـدالحـسـيـن (ع») وي را جـزو شـهداي كربلا برشمرده است و مي گويد: قاسم نوزده ساله در روز عاشورا وارد ميدان گشت و چنين رجز خواند:



إِلَيكُمْ مِنْ بَني المُختارِ ضَرْبا

يَشيُب لَهوْلِه رأس رضيعُ



يُبيُد معاشِرَ الكفّار جها

بِكُلِّ مُهَنَّدٍ عَضْبِ قطيعُ [2] .



از سـوي خاندان پيامبر مختار، آماده ضربتي باشيد كه از بيمش موي سر شيرخواره سفيد مي گردد؛

با شمشير بران هندي گروه بي دينان را يكجا نابود مي كند

او پـس از كـشـتـن شـمـاري از دشـمن به نزد امام (ع) بازگشت و در حالي كه چشم هايش از تـشـنـگـي بـه گـودي نشسته بود، طلب آب كرد. امام فرمود: اندكي صبر نما تا جد خود مـحمد مصطفي (ص) را ملاقات كني و به دست خود تو را سيراب كند كه هرگز پس از آن تشنه نخواهي شد. [3] وي پس از بازگشت به ميدان و كشتن شماري ديگر به درجه رفيع شهادت نايل آمد. [4] .


پاورقي

[1] مـقـرم بـراي حـضـرت عـبـاس پـنـج فـرزنـد بـه نـام هـاي عـبـيـداللّه، فضل، حسن، قاسم و يک دختر ثبت نموده است. (العباس، ص 192).

[2] صـاحب ناسخ در ج 2، ص 332، اين رجز را به احمد بن الحسن (ع) نسبت داده است.

[3] بـه نـظـر مـي رسـد اين مطلب از اساس نادرست باشد، زيرا در گفت وگوي قاسم با امام حسين (ع)، حضرت مي فرمايد... اندکي صبر نما تا جد خود محمد مصطفي را مـلاقـات کـنـي...» در حـالي کـه مـي دانـيـم پـيـامـبـر(ص) جـد فـرزنـد ابوالفضل نمي تواند باشد.

[4] نورالعين في مشهد الحسين، ص 45؛ تذکرة الشهدا، ص 252.