عبدالرحمن بن عروه غفاري
مثيرالاحزان، ص 58؛ مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 26، انوارالهدي. عزرة (انساب الاشـراف، ج 3، ص 199، دارالتـعـارف) و عـَزْوَده نـيـز گـفـتـه انـد. (الكامل، ج 4، ص 72).
غِفاري، منسوب غِفار بن مُلَيْل... بن كنانة. (الانساب، ج 4، ص 304.)
عبدالرحمن، از بزرگان و شجاعان بانفوذ كوفه بود. جدّش، حرّاق به حمايت از امام علي (ع) در جنگ هاي آن حضرت شركت كرد. [1] .
آن گـاه كـه در روز عـاشـورا بـيـشـتـر يـاران سـيـّدالشـهـدا(ع) به شهادت رسيدند، او و بـرادرش، عـبـداللّه بـه مـحـضـر امـام حـسين (ع) آمده و گفتند: اي ابوعبداللّه! دشمن ما را مـحـاصره كرده، دوست داريم مقابل تو بجنگيم و جان خويش را فدا سازيم. [2] امـام حـسـين (ع) به آنها خوش آمد گفت و اجازه ميدان داد. عبدالرحمن، پس از عمرو بن قرظه انصاري [3] يا عمرو بن جناده [4] و به قولي يحيي بن سليم مازني [5] وارد مـيـدان شد. او بيست [6] و به قولي 42 تن از دشمن را در دو نـوبـت بـه هـلاكـت رسـانـد؛ [7] و سرانجام در جنگ تن به تن [8] به فيض شهادت نايل گشت. [9] .
وي در حال مبارزه چنين رجز مي خواند:
قَدْ عَلِمَتْ حَقّا بنو غِفارٍ
وخِنْدَفٌ بعد بني نِزار
لَنَضْرِبَنَّ مَعْشَر الفُجّارِ
بِكُلِّ عَضْبٍ صارمٍ بَتّار
يا قوم ذو ذوا عن بني الاحرار
بالمَشْرَفي [10] والقَنا الخَطّارِ [11] .
بنو غفار و خِنْدَف و بني نزار به حقّ مي دانند كه با هر شمشير برّان گروه بدكاران را مي زنيم. اي قوم! با [شمشير] مشرفي و نيزه جنبنده از فرزندان آزادگان دفاع كنيد.
در زيارت ناحيه ي مقدسه ي امام (ع) از وي و برادرش اين گونه ياد شده است:
«السلام علي عبداللّه وعبدالرحمن ابني عروة بن حرّاق الغفاريين.» [12] .
ولي در زيارت رجبيه آمده است:
«السلام علي عبدالرحمن و عبداللّه ابني عروه» [13] .
پاورقي
[1] ابصارالعين، ص 175، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة.
[2] تاريخ طبري، ج 5، ص 443، دارالمعارف.
[3] مقتل الحسين (ع) خوارزمي، ج 2، ص 26، انوارالهدي.
[4] بحارالانوار، ج 45، ص 28.
[5] روضة الشهدا، ص 299، کتابفروشي اسلامية.
[6] ذخيرة الدارين، ص 217.
[7] روضة الشهدا، ص 299، کتابفروشي اسلامية.
[8] ذخـيـرة الداريـن، ص 217؛ ابـصـارالعـيـن، ص 176 بـه نـقـل از مناقب، مرکز الدراسات الاسلامية لحرس الثورة. (ولي نام وي در اين کتاب نيامده است.).
[9] انساب الاشراف، ج 3، ص 199، دارالتعارف؛ مثيرالاحزان، ص 58.
[10] مـَشـْرَفـي، مـنـطـقـه اي اسـت از سـرزمين عرب که به آن «مشارف الشام» مي گـويند و برخي آن را منسوب به جايي در يمن دانسته اند. «السيوف المشرفيّة» يعني شمشيرهاي منسوب به مشرفي». (المنجد، ج 1، ص 384).
[11] تـاريـخ طـبـري، ج 5، ص 443، دارالمـعـارف. گـوينده رجز، تعداد ابيات و بـرخـي از جـمـله هـاي آن بـه گـونـه اي ديـگـر نـيـز نـقـل شـده اسـت. (ر.ک مـثـيـرالاحـزان، ص 58؛ اسـرار الشـهـادات، ج 2، ص 294؛ مقتل الحسين (ع) خوارزمي، ج 2، ص 21 و 26، انوارالهدي؛ بحارالانوار، ج 45، ص 28؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 146.).
[12] اقبال الاعمال، ج 3، ص 78؛ بحارالانوار، ج 45، ص 71.
[13] اقبال، ج 3، ص 345.