بازگشت

فضائل امام حسن و امام حسين


در توصيف امام حسين (ع) آمده است كه او شبيه ترين مردمان [1] به رسول خدا (ص) بود. انس بن مالك، وقتي سر امام حسين (ع) را در مقابل ابن زياد ديد، اين جمله را گفت: «و پدرش اميرالمؤمنين (ع) فرمود: حسن از نظر سر و سينه شبيه پيغمبر است و حسين از نظر پايين تنه.

حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) را كه كودكي بيش نبود مي رقصاند و مي سرود:



«اي حسن شبيه پدرت باش

ريسمان از پاي حقيقت بردار



و خداي نعمت دهنده را پرستش كن

و با هيچ كينه توزي دوستي مكن»




و براي امام حسين (ع) مي سرود:



«تو شبيه پدر مني

شبيه علي نيستي»



امام حسين (ع) با رنگ و حنا خضاب مي كرد. هنگامي كه به شهادت رسيد، ريشه ي موهاي صورتش از خضاب بيرون آمده و سفيد شده بود.

امام حسن و امام حسين (ع) از مقامي رفيع برخوردارند. ايشان امام مسلمين هستند و بهترين دليل آن اين است كه در زماني كه هنوز كودكي بيش نبودند، پيامبر بوسيله ي آنها مباهله كرد و به نصاراي نجران فرمود: «بياييد! ما پسرانمان را مي خوانيم و شما نيز پسرانتان را بخوانيد» [2] و در كودكي براي ايشان بيعت گرفت، در حالي كه براي هيچ كودكي بيعت گرفته نشده بود. در مقابل عملي كه ايشان در سن كودكي انجام دادند، خدا وعده ي مسلم بهشت داد و در سوره ي هل أتي فرمود: «ايشان را از شر روز قيامت حفظ كرده، به آنها شادي و شادابي عنايت فرمود و در پاداش صبرشان، بهشت و لباس بهشتي عطا نمود.» [3] .

پيامبر اكرم (ص) درباره ي ايشان فرمود: اين دو، گلهاي من از دنيا هستند.» [4] .

فرمود: «حسن و حسين سرور [5] جوانان اهل بهشتند.» [6] .

و فرمود: «اين دو پسران منند. هر كس دوستشان بدارد مرا دوست


داشته و هركس با ايشان دشمني كند، با من دشمني كرده است.» [7] .

و فرمود: «خدايا من دوستشان دارم، تو هم دوستشان بدار.» [8] .

و فرمود: «اين دو پسر من، امامند؛ خواه بجنگند خواه نه.».

يك بار كه پيامبر نماز مي خواند، آن دو، كودكانه بر پشت پيامبر سوار شدند و چون ديگران مي خواستند از اين كار بازشان دارند، حضرت اشاره فرمود كه رهايشان كند. هنگامي كه نمازش تمام شد، آن دو را در دامن خود نشانيد و فرمود: «هر كس مرا دوست دارد اين دو را دوست داشته باشد.» [9] .

گاهي حضرتش زانو بر زمين مي نهاد تا آن دو، بر پشتش سوار شوند، آن گاه مي فرمود: «شتر شما خوب شتري است و شما هم بارهاي خوبي هستيد.» [10] .

يك بار كه آنها را بر دوش گرفته بود و در كوچه مي رفت، مردي به آنان رسيد و گفت: «چه خوب مركبي داريد!» حضرت فرمود: «ايشان هم خوب سواراني هستند.»

يك بار كه آن دو بزرگوار، پياده به حج مي رفتند، هر سواري به ايشان مي رسيد، پياده مي شد. يكي به سعد بن وقاص گفت: پياده روي برايمان مشكل است و زشت مي دانيم تا اين دو آقا پياده اند ما سوار شويم.» سعد اين سخن را به ايشان رساند. امام حسن (ع) فرمود: «ما سوار نمي شويم، چون عهد كرده ايم پياده به خانه ي خدا برويم. ولي به خاطر مردم از راههاي


فرعي مي رويم.» آن گاه از جاده ي اصلي كناره گرفتند و به راه خود ادامه دادند.

ابن عباس با تمام بزرگواري و علمي كه داشت، ركاب ايشان را نگاه مي داشت تا سوار شوند و مي گفت: «ايشان پسران رسول خدايند.»

يك بار پيامبر در منبر بود كه صداي گريه ايشان به گوشش رسيد. براي ياري ايشان فوري از منبر پايين آمد.

و يك بار در منبر خطبه مي خواند. امام حسن و امام حسين (ع) با لباسهاي قرمز رنگ وارد مسجد شدند. آن دو كودك مي آمدند و گاهي زمين مي خوردند، حضرت از منبر پايين آمد آنها را در مقابل خود نشانيد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: «اموال و فرزندان شما وسيله ي آزمايش شما هستند.» [11] .

اگر گريه ي امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و زمين خوردنشان در سن كودكي تا اين حد پيامبر را بي تاب مي كند ناخود آگاه از منبر پايين مي آيد، آنها را برمي دارد و در مقابل خود مي نشاند، آن حضرت چه حالي مي داشت اگر مي ديد پاره هاي جگر پسرش، حسن، از دهانش بيرون مي آيد و يا اگر مي ديد حسينش يكه و تنها، بي يار و ياور، استغاثه مي كند و كسي به دادش نمي رسد. آب مي خواهد ولي كسي آبش نمي دهد. سي هزار نفر دور او را گرفته، نيزه و شمشير بر او مي زنند تا آن جا كه از كثرت زخم بي حال و ناتوان شده است؛ چوبه ها نيزه بر زره او، مانند خار در پوست خارپشت انباشته گشته، و سپس او را همانند گوسفند [12] در مقابل چشم زن و فرزندش سر مي برند؟


آيا اگر پيامبر اين صحنه ها را مي ديد، نمي گريست؟ آيا از شدت اندوه قلبش پاره پاره نمي شد؟



پاورقي

[1] بهتر است به جاي واژه‏ي «مردم» که يک غلط مصطح است صورت جمع مردمان بيايد که معني انسانها مي‏دهد. مردم در اصل به معني انسان است، نه يک جمع انساني:



کزين بگذري مردم آمد پديد

شد اين بندها را سراسر کليد



[ انسان ]- فردوسي



مردمان بخرد اندر هر زمان

راه دانش را بهر گونه زبان‏



گرد کردند و گرامي داشتند

تا به سنگ اندر همي بنگاشتند



[ انسانها ]- رودکي.

[2] فمن حاجک فيه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم... (سوره‏ي آل عمران، آيه 61).

[3] سوره‏ي انسان، آيات 11 و 12.

[4] هما ريحانتاي من الدنيا.

[5] با گستاخي بهتر است از کلمه‏ي ترکي «آقا» استفاده نشده، به جاي آن واژه‏ي زيباي «سرور» به کار برده شود.

[6] الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة.

[7] هذان ابناي فمن أحبهما فقد أحبني و من أبغضهما فقد أبغضني.

[8] اللهم اني احبهما فأحبهما.

[9] من أحبني فليحب هذين.

[10] نعم الجمل جملکما و نعم العدلان أنتما.

[11] انما اموالکم و أولادکم فتنة (سوره‏ي تغابن، آيه‏ي 15).

[12] بهتر آن است که براي احترام به حضرت سيد الشهدا (ع)، يا اين واژه صرف شود يا آن که يک صفت «قرباني» بدان افزوده گردد.