بازگشت

مقدمه مؤلف


عقل و شرع، احترام مردان بزرگ را در زمان حيات و بعد از وفاتشان واجب، و زنده نگاه داشتن نام كساني كه جان خويش را در راه اهداف بلند انساني و در مسير آن چه به حال بندگان خدا سودمندتر است نثار كرده اند، لازم مي داند. اين، روش تمام ملت ها در تمام اعصار است.

امام حسين (ع) كه پدر و برادرش امام و پيشوا بوده اند و خود، پدر ائمه ي مسلمين، يكي از دو گل رسول اكرم (ص)، سبط و خليفه و جانشين او در ميان امت است، نه تنها يكي از بزرگترين مردان عالم اسلام، بلكه از بزرگترين مردان عالم هستي است.

آن حضرت، علاوه بر اين كه از نسبي شريف برخوردار فرزند بزرگترين پيامبران و زاده ي مهتر اوصياء و پسر فاطمه ي زهرا - بانوي تمام زنان - است، داراي با ارزش ترين صفت و برترين اخلاق و بزرگترين فضايل و مناقب است.

آن حضرت، كاري كرد كه نه قبل از او كسي توانسته مانند آن را انجام


دهد. [1] و نه بعد آن بزرگ، جان شريف، خانواده و اموالش را در راه احياي دين، و بر ضد [2] زشتكاريهاي منافقين نثار كرد، به طوري كه عقل در ظلم ستيزي و عزت نفس و شجاعت او حيران است. اما مصيبت و كيفيت شهادت آن امام، زشت ترين عملي است كه در عالم هستي به وقوع پيوسته، آن چنان كه پيامبر اكرم (ص) قبل از وقوع اين مصيبت، به خاطر آن محزون و اندوهگين بود و ائمه اطهار با ياد آوري اين فاجعه ي دردناك، غرق حزن و اندوه مي شدند.

امام هشتم (ع) فرمود: «هنگامي كه ماه محرم مي رسيد، خنده از لب هاي پدرم محو مي شد و حزن و اندوه، چهره ي مباركش را فرامي گرفت؛ روز عاشورا روز حزن و مصيبت او بود.»

ائمه ي اطهار (ع) به مقتضاي حكم عقل كه هر دوستي بايد در غم و شادي دوست خود شريك باشد، پيروان و دوستان خود را توصيه مي فرمودند تا به پيروي از ائمه، ياد اين مصيبت بزرگ را - كه كوه از شنيدنش ناتوان است، تا چه رسد دل دوستان - همواره زنده نگهدارند؛ به ويژه در دهه محرم كه ايام وقوع اين مصيبت است.

جاي بسي تأسف است كه بسياري از ذاكرين در مصيبت اهل بيت، احاديثي نقل مي كنند كه هيچ مورخي نقل نكرده و در هيچ كتاب معتبري ديده نشده است. ايشان بعضي از احاديث صحيح را وارونه كرده، براي اين كه تاثير بيشتري در شنوندگان بي خبر داشته باشد، از خود بر آنها افزوده يا قسمتهايي را حذف مي كنند و در مجالس مي خوانند. كار به جايي رسيده كه


اين گونه احاديث بر سر زبانها افتاده، و در بين مردم شهرتي پيدا كرده، و در بعضي كتب نيز به رشته ي تحرير درآمده است؛ و كسي نيست كه اين وضع نابسامان را سامان دهد.

اين احاديث، دروغ هايي است كه ائمه (ع) را خشمگين و گوينده ي خود را سزاوار طعن و قدح مي كند. ائمه (ع) هرگز راضي نمي شوند پيروانشان دروغ بگويند، چرا كه خدا و رسولش نيز دروغ را نمي پسندند.

بنابراين، كسي كه اين دروغ ها را مي بافد و كسي كه آنها را مي پذيرد و كسي كه در مقابل اين عمل زشت سكوت مي كند، هر يك مرتكب گناهي آشكار مي شود، چرا كه اطاعت خدا به وسيله عملي كه در شمار گناهان است، ميسور نيست و خدا فقط عمل پرهيزگاران را مي پذيرد. دروغ از گناهان كبيره اي است كه موجب هلاكت مي شود، مخصوصا اگر نسبت به پيامبر (ص) و اهل بيت او باشد.

پس، جعل حديث در مجالس ذكر اهل بيت (ع) حرام است، همان طور كه كارهايي از قبيل قمه زدن و ايراد ضربات ناراحت كننده بر بدن نيز كه گروهي از مردم انجام مي دهند، از تسويلات شيطان است كه كارهاي زشت را زيبا جلوه مي دهد.

اين گونه كارها امام حسين (ع) را خشمگين مي كند و موجب دوري انسان از آن بزرگوار مي شود. كسي نمي تواند با اين اعمال، خود را به او نزديك كند؛ چرا كه آن امام همام در راه احياي دين جدش شهيد شد [3] چگونه مي توان با چنين اعمالي به خدا نزديك شد؟ آيا مي توان با گناه اطاعت خدا را به جا آورد؟!


بعضي از افراد نادان، براي توجيه اين افعال، روايتي نقل مي كنند كه يكي از زنان در قافله ي اسرا چنان پيشاني خود را به چوب محمل زد كه سرش شكست و خون از زير مقنعه اش جاري شد. ولي اين روايت نيز، خود، از روايات جعلي است.

از جمله افعال حرامي كه در عزاداري امام حسين (ع) انجام مي شود، شبيه خواني و اجراي نمايش هايي است كه خود چند گونه فعل حرام را در بر مي گيرد و موجب هتك حرمت اهل بيت مي شود و باب طعن و قدح را به برگزار كنندگان خود بازمي كند. اين عمل نيز مشمول قول معصوم است كه فرمود: «مايه ي ننگ و عار ما نباشيد.» بله، اگر شبيه خواني، عاري از محرمات و حركات توهين آميز باشد، اشكالي ندارد؛ ولي كجا مي توان به چنين چيزي دست يافت؟!

بنابراين، كسي كه مي خواهد با گريه بر امام حسين (ع) به پروردگار عالم و پيامبر گرامي اسلام (ص) و اولياي الهي تقرب جويد، بايد از آنچه امام هشتم (ع) در حديث سابق تعيين فرمود، تجاوز نكند؛ وگرنه از جمله كساني خواهد بود كه تلاش هاي طول زندگي، سودي به حالشان نمي بخشد، ولي خود مي پندارند كار نيكو مي كنند.



پاورقي

[1] آن حضرت کاري مي‏کرد که نه قبل از او کسي توانسته آن را انجام دهد، و نه بعد.

[2] به کار بردن ترکيب «بر ضد» يا «به زيان» به طور کلي شايسته‏تر مي‏نمايد تا «عليه» يا «بر عليه».

[3] پس چگونه مي‏تواند به اين کارها که مخالف دين است، رضا دهد؟!.