بازگشت

بانوي پنجم


رباب دختر امرء القيس بن عدي بن مرداس كلبي است كه وي نصراني بود و در زمان عمر به مدينه آمد و اسلام را قبول كرد عمر براي او پرچم امارت ترتيب داد و وي را حاكم مسلمانان قظاعه در شام كرد؛ قبل از آنكه ركعتي نماز به جا آورده باشد! و شبي نگذشت كه حسين (ع) از دختر وي رباب خواستگاري نمود و او هم قبول نمود و عمل ازدواج خاتمه يافت. عبدالله و سكينه از او متولد شدند. وي از بانوان محترمه اي بود كه بعد از شهادت امام حسين (ع) يك سال زنده بود و در آن مدت زير سقف ننشت تا از دنيا رفت. [1] .

فرهاد ميرزا اين روايت را در قمقام الذخار از ابوالفرج اصفهاني نقل كرده و اضافه نموده كه پس از آنكه او از مسجد خارج شد علي (ع) عقب سر او خارج شد و فرمود: اي مرد بزرگوار! من علي بن ابي طالب پسر عموي پيغمبرم و اين دو جوان فرزندان من هستند از فاطمه (ع). ما را به وصلت تو اشتياق است.

امرأ القيس گفت: يا علي! سه دختر دارم: محياة، سلمي، رباب. اولي را به تو، دومي را به حسن (ع) و سومي را به حسين (ع) دادم. و اين سه دختر با سه بزرگوار ازدواج نمودند. علي اصغر و سكينه از رباب متولد شدند كه علي اصغر را عبدالله هم مي گفتند و اين اضافه را ابن حجر در اصابه و مير جلال الدين ارموي در تعليقه ي 52 بر كتاب الغارات ابواسحاق ابراهيم ثقفي كوفي اصفهاني متوفي در 283 (جلد دوم صفحه 816) آورده و پوشيده نماند كه برحسب


اين تاريخ بايد رباب نخستين بانوي حسين باشد و ليلا كه در زمان عثمان ازدواج كرده بانوي دوم و شهربانو كه در زمان حكومت علي عقد شده بانوي سوم و ام اسحاق كه پس از وفات امام حسين (ع) عقد گرديده بايد چهارمين بانوي حسين (ع) باشد. فقط بانو قضائيه مادر جعفر است كه مشكوك است در چه زماني عقد شده.

چيزي كه درباره ي زمان ازدواج رباب بصورت معما جلوه مي كند، اين است كه اگر ازدواج رباب را در اواخر سلطنت عمر (23 هجرت) به حساب آوريم و سن سكينه، نخستين فرزند او را كه بنا باتفاق تاريخ در كربلا سيزده يا چهارده ساله بوده قبول نمائيم، لازم مي آيد كه رباب حدود بيست و چهار سال «نازا» و بعدا باردار شود!

در حالي كه اگر رباب نخستين بانوي حسين از زمان عمر باشد، چند سالي ليلا با او در منزل حسين (ع) زيسته و قريب به دو سال يا كمي بيشتر شهربانو و مدتهاي كوتاهي بانوان ديگر با او هم عصر و در يك خانواده زندگي كرده اند. [2] .

ناسخ از اغاني ابوالفرج اصفهاني نقل كرده كه رباب فاضل و اديب بانوان عصر خود بوده و اشعار ذيل را در رثاء حسين (ع) گفته است:



ان الذين كان نورا يستضاء به

بكربلاء قتيلا غير مدفون



سبط النبي جزاك الله صالحة

عنا و جنبت خسران الموازين



قد كنت لي جبلا صعبا الوذبه

و كنت تصحبنا بالحرم و الدين



من لليتامي و من للسائلين و من

يعني و يأوي اليه كل مشكين



و الله لا ابتغي صهرا بصهركم

حتي اغيب بين الرمل و الطين




پاورقي

[1] الدر المنثور، تأليف زينب فواز ص 303.

[2] خوانندگان محترم درباره‏ي وفاداري و عشق و علاقه‏ي رباب به حسين (ع) و مراتب محبوبيت او در نظر حسين و اقامه‏ي ماتم پس از حسين تا دم مرگ، به کتاب شهر حسين تأليف نگارنده مراجع کنيد.