بازگشت

علي از ولادت سجاد خبر مي دهد


وقتي كه شهربانو به خانه ي علي (ع) وارد شد و به همسري حسين (ع) افتخار يافت، امام فرمود: «حسيني لتلدن لك خير اهل الارض فولدت علي بن الحسين». حسين من! بزودي از اين


بانو فرزندي متولد مي شود كه خير اهل زمين مي شود و پس از چندي علي بن الحسين متولد شد. [1] .

راوندي از جابر و او از امام صادق (ع) روايت كرده كه دختر يزدجرد را مخير كردند كه از جوانان مجلس يكي را انتخاب كند فوضعت يدها علي منكب الحسين. دستش را به شانه ي حسين گذشت. علي (ع)پرسيد: چه نام داري؟ گفت: جهان شاه امام فرمود شهربانويه گفته آن نام خواهرم است. امام فرمود راست گفتي سپس امام بسوي حسين (ع) متوجه شد فرمود از اين دختر مواظب باش و مراقب او باش (فستلد لك خير اهل الارض في زمانه بعدك و هي ام الأصياء الذرية الطيبة فولد علي بن الحسين زين العابدين) زود مي شود كه براي تو بهتر اهل روي زمين زمان خود را بعد از تو مي زايد و او مادر وصي هاي پاك است و اين بانو علي بن حسين زين العابدين را آورد كه بعد از حسين بهترين اهل آن زمان بود و اضافه كرده او دستش را به شانه حسين گذاشت چون او را قبل از اسارت در خواب ديده. [2] .

آنچه در اين احتمال موجب اشكال است اين است كه اگر ازدواج شهربانو در سال 22 يا كمي جلوتر در دوران خلافت عمر انجام گرفته باشد و بنا به نقل مفيد (ره) در ارشاد، تولد علي بن الحسين در سال 38 باشد، بايد اين بانو پس از شانزده سال آبستن شود و اين عادتا بعيد است و اگر روايات ديگري نبود، كه عاري از اين اشكال است، ناچارا اين قول را قبول مي كرديم.

مدرك قوم دوم كه جمعي به آن معتقد هستند، از جمله آخوند مير غياث الدين در حبيب السير، روايت عيون اخبار الرضا است كه صدوق (عليه الرحمه) از سهل بن قاسم بوشتجاني نقل كرده كه امام هشتم به من فرمود: بين ما و شما نسبتي است، گفتم اين چه نسبتي است كه من ندانم.

فرمود: چون عبدالله بن عامر منطقه ي خراسان را فتح كرد دو دختر از يزدگرد بن شهريار اسير گرفت و به مدينه نزد عثمان فرستاد و يكي را به حسن بن علي و ديگري را به حسين (ع) بخشيد و هر دو در حال نفاس از دنيا رفتند و آنكه به حسين (ع) بخشيده مادر علي بن حسين (ع) است. [3] و آنچه موجب ضعف اين روايت است سهل بن قاسم است كه در كتب رجالي نامي از


اين مرد نيست و آنچه منسوب به «بوشتجان» است به نام «بودق» ضبط شده نه سهل. [4] .

قول سوم قهرا مورد اعتماد خواهد شد و تاريخ هاي معتبر و روايات كثير همان را تاييد مي كنند و آن اينكه مفيد (ره) در ارشاد گويد: اميرالمؤمنين (ع) حريث بن جابر حنفي را بر قسمتي از شرق خراسان حاكم كرد. حريث دو نفر از دختران يزدگرد بن شهريار بن كسري را نزد علي (ع) فرستاد. شهريار يكي را به نام شاه زنان به حسين (ع) بخشيد و زين العابدين از او متولد شد و ديگري را به محمد بن ابي بكر بخشيد كه قاسم بن محمد از او متولد شد و امام سجاد با قاسم بن محمد پسر خاله هستند. [5] .

علامه مجلسي از ابن كلبي اين روايت را نقل كرده و فقط از يك دختر يزدگرد كه مادر علي بن الحسين است نام برده. سپس گويد: ديگري روايت كرده كه حريث بن جابر دو دختر يزدگرد را نزد علي (ع) فرستاد. يكي را به حسين بخشيد و از او علي بن الحسين به دنيا آمد و ديگري را به محمد بن ابي بكر بخشيد كه قاسم از او متولد شد و هر دو آنان خاله زاده هستند. [6] .

سيد عبدالله شبر مورخ شهير متوفاي 1242 در جلاء العيون از روضة الواعظين فتال نيشابوري متوفاي سال 508 ه عين روايت مفيد «ره» آورده كه ازدواج شهربانو در دوران خلافت علي (ع) واقع شده و در اين قول اشكال سابق وارد نخواهد شد، زيرا ولادت علي بن الحسين (ع) كه بنا به گفته ي اكثر موارخين و شيخ مفيد (ره) در سال 38 هجرت اتفاق افتاده طبيعي خواهد بود.

لكن آيت الله شيخ محمد مظفري در كتاب خود خلاصه البيان في شرح احوال شاه زنان توجيه خوبي دارد خلاصه آن بدين شرح است كه: مجموع روايات در مورد اسارت اين بانو از عامه و خاصه 16روايت است. 8 روايت آن مطلقه است زمان ذكر نشده. 6 روايت زمان خلافت عمر را تصريح كرده و 1 روايت زمان خلافت عثمان را گفته. 1 روايت نيز زمان خلافت علي را آورده و اين دو خبر واحداند با قطع نظر از ضعف سند و تعارض بين همديگر در مقابل روايات مستفيضه ساقط مي شوند و 8 روايات مطلقه هم با روايات مستفيضه


تعارضي ندارد زيرا مطلق با مقيد معارض نيست پس رجحان با روايات زمان عمر است و فاصله 16 يا 14 سال بين ازدواج و حامله شدن بعيد ندارد و اين امثال زيادي دارد. خلاصة البيان ص 125.


پاورقي

[1] رياحين الشريعه ج 3 ص 14.

[2] ؟ صلامة؟ ص 105.

[3] رياحين الشريعه ج 3 ص 13.

[4] علامه مجلسي در بحار گويد وقتي عبدالله بن کريز پسر خاله‏ي عثمان بن عفان در سال 33 خراسان را فتح کرد. دختران يزدجرد را نزد عثمان فرستاد و او يکي را به حسين (ع) بخشيد. معلوم مي‏شود که اين همان روايت فوق الذکر است.

[5] ارشاد مفيد صفحه 237.

[6] بحار ج 4 ص 330.