بازگشت

شيعه در نظر موسي بن جعفر و امام رضا و امام صادق


موسي بن جعفر (ع) بر مردي برخورد كه صدا مي زد: من شيعه ي خالص محمد و آل محمد (ص) هستم. و در همان حال لباس مي فروخت و مي گفت: كيست كه به قيمت آن اضافه كند؟

امام فرمود: چقدر خوب است مرد بر نفس خود آگاه باشد و قدر خود را بشناسد. آيا مي دانيد كه او چگونه شخصي است؟ اين مرد مدعي است كه من مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستم، مع الوصف در داد و ستد خود مردم را گول مي زند و فريب مي دهد. به مردمان غريب گران مي فروشد و عيوب متاع را نمي گويد. و اگر به جاي كلمه ي شيعه مي گفت كه من دوست آل محمد (ص) هستم و با دوستانش دوست و با دشمنانشان دشمنم اين بسيار بجا و مناسب تر بود. [1] .

علامه مجلسي گويد: بعد از آنكه امام رضا (ع) ولايت عهدي را قبول فرمود، جماعتي براي تشرف خدمت آن حضرت آمدند. امام آنان را راه نداد. دو ماه تمام هر روز به محضر امام مي آمدند و حاجب راه نمي داد. آخر به حاجب گفتند: ما دو ماه است كه در اين شهر آواره هستيم اگر با اين وضع پريشان برگرديم ما را شماتت مي كنند.

امام وقتي كه سخنان آنها را شنيد اجازه ي ورود داد. وقتي كه وارد شدند به آنان اجازه ي نشستن نداد و سلامشان را نيز پاسخ نداد. عرض كردند: يابن رسول الله اين چه ظلمي است كه به ما مي فرمائيد؟ براي ما ديگر آبروئي نماند!

امام فرمود: اين آيه را بخوانيد كه: «ما اصابكم من مصيبة فما كسبت ايديكم و يعفوا عن


كثير» [2] ، يعني: هر چه به شما ناگواري برسد نتيجه كردارهاي بد خودتان است و بسياري از آنها بخشوده شده است. من از خدايم تبعيت كرده و شما را قبول نكردم زيرا شما مدعي تشيع هستيد و در اعمال و كردار مخالف ما هستيد، تشيع يك مقام ارجمند است كه اگر در عمل مخالف آن باشيد هلاك مي شويد.

گفتند: يابن رسول الله ما توبه كرديم و بعد از اين مي گوئيم دوستان شمائيم و با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوست هستيم.

امام خوشش آمد، سپس آنان را نزد خود خواند و به حاجب گفت: چند مرتبه اينها را از در من برگرداندي گفت: شصت مرتبه. فرمود: شصت مرتبه پيش آنها رفته از من سلام برسان، زيرا گناهان آنها با توبه شان عفو شد و فعلا مستحق كرامت شدند و تو موظف هستي كه احتياجات خود و عيالاتشان را رفع كني و نفقاتشان را توسعه بدهي. [3] .

عمر بن حنظله از امام صادق (ع) روايت كرده كه امام فرمود: ليس من شيعتنا من قال بلسانه و خالفنا في اعمالنا و آثارنا ولكن شيعتنا من وافقنا بلسانه و قلبه آثارنا و عمل باعمالنا، اولئك شيعتنا. [4] .

يعين: كسي كه در زبان گويد كه شيعه ي ماست، ولي در كردار مخالف ما باشد بداند كه شيعه ما نيست. شيعه ي ما كسي است كه در گفتار و در ضمير خويش با ما موافق باشد و تابع آثار ما گردد و به كردار ما عمل كند. اينها شيعيان ما هستند.

صدوق عليه الرحمة در كتاب خود «صفات الشيعه» از ابي بصير روايت كرده كه امام صادق (ع) فرمود: شيعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة اصحاب احدي و خمسين ركعة في اليوم و ليلة، القائمون باليل، الصائمون بالنهار، يزكون اموالهم، و يحجون البيت و يجتنبون كل محرم. [5] .

شيعه ي ما اهل تقوي و سعي و كوشش و اهل وفا و امانت، و اهل زهد و عبادت هستند و پنجاه و يك ركعت نماز را در روز و شب بر پا مي دارند، شب زنده دارند و روزها را روزه دارند. از اموال خود زكات مي دهند و حج مي گذارند و از هر گناهي اجتناب مي كنند. [6] .


ابراهيم بن عمر بوسيله ي مردي از امام صادق (ع) روايت كرده كه امام فرمود: شيعتنا اهل الهدي و اهل التقي و اهل الخير و اهل الايمان و اهل الفتح و الظفر. [7] .

شيعه ي ما هدايت يافتگان، متقيان و اهل خير و ايمان و اهل فتح و پيروزيند.

مفضل گويد كه امام صادق (ع) فرمود: اياك و السفلة فانما شيعة علي (ع) من عف بطنه و فرجه واشتد جهاده عمل لخالقه و رجاثو ابه و خاف عقابه فاذا رئيت اولئك، فاولئك شيعة جعفر. [8] .

از اشخاص بي پايه و رذل دور باش، بدرستي كه شيعه ي علي (ع) كسي است كه از نظر خوراك و شهوت عفيف باشد و سعي و كوشش او در عبادت زياد باشد و عملش براي خالقش باشد و به ثواب او اميدوار و از عقاب او ترس داشته باشد. هر وقت چنين اشخاصي را ديديد بدانيد كه آنها شيعيان جعفر بن محمد (ع) هستند.



پاورقي

[1] بحار ج 68 ص 157.

[2] سوره‏ي شورا آيه‏ي 30.

[3] بحار ج 68 ص 158.

[4] بحار ج 68 ص 164.

[5] بحار ج 68 ص 167.

[6] کافي ج 2 ص 233.

[7] کافي ج 2 ض 233.

[8] کافي ج 2 ص 233 و خصال شيخ صدوق ج 1 ص 142.