بازگشت

مناجات حسين


اللهم اني اسألك توفيق اهل الهدي و اعمال اهل التقوي، و مناصحة اهل التوبه و عزم اهل البصر و حذر اهل الخشية، و طلب اهل العلم و زينة اهل الورع و حذر اهل الجزع حتي اخافك اللهم مخافة تحجزني عن معاصيك و حتي اعمل بطاعتك عملا استحق به كرامتك و حتي اناصحك في التوبة خوفا لك و حتي اخلص لك في النصيحة حبا لك و حتي اتوكل عليك في الامور حسن ظن بك و سبحانك الله العظيم و بحمده. [1] .

پروردگارا! از درگاهت مسألت مي نمايم تا توفيقم دهي همانند توفيق اهل هدايت، و توفيق عملم بده مانند توفيق پرهيزكاران، و توفيق اخلاصم بده همانند توبه كنندگان، و توفيق علمم بده مانند توفيق پرهيزكاران، و توفيق اخلاصم بده همانند توبه كنندگان، و توفيق عزم راسخ به من ده مانند جابران، و توفيق ترس و خشوعم بده مانند بندگان خاشع، و توفيق دانشجوئي به من عنايت كن مانند طالبان علم و دانش، و توفيق زينت بندگان پرهيزگارت را به من عنايت كن، و توفيق بركناري از معاصي را به من به همانند بندگان ترسوي خود. بطوري كه خدايا! در اثر اين توفيقات و موهبتهايت چنان از تو بترسم كه گرد نافرمانيت نگردم و چنان به وظايفم عمل كنم كه مستوجب لطف و عنايت تو شوم تا در عشق به تو خالص و بي ريا گردم، و در كارهاي خود به مدد و ياريت دلبستگي پيدا كنم. منزه از هر عيب و نقص است خداوندي كه آفريننده ي نور است، خداوندگار بزرگ را منزه دانسته او را از جان و دل مي ستايم.


و از دعاهاي حسين بن علي است، آنچه شيخ ابراهيم كفعمي [2] در بلد الامين نقل كرده:

اللهم منك البداء و لك المشية و لك الحول و لك القووة و انت الله الذي لا اله الا انت جعلت قلوب اوليائك مسكنا لمشيتك و ممكنا لارادتك، و جعلت عقولهم مناصب اوامرك و نواهيك. فانت اذا شئت ما تشاء حركت من اسرارهم لو امن ما ابطنت فيهم، و ابدأت من ارادتك علي السنتهم ما افهمتهم به عنك في عقودهم بعقول تدعوك، و تدعوا اليك بحقائق ما منحتهم، و اني لا اعلم مما علمتني مما [3] انت المشكور علي ما منه اريتني و اليه اوليتني.

اللهم و اني مع ذالك كله عائذ بك، لائذ بحولك و قوتك، راض بحلمك الذي سقته الي في علمك، جار بحيث اجريتني قاصد مما اممتني غير ضنين بنفسي فيما يرضيك عني اذبه قد رضيتني، و لا قاصر بجهدي عما اليه ندبتني، مسارع لما عرفتني، شارع فيما اشرعتني، ما بصرتني، مراع ما ارعيتني، و لا تخلني من رعايتك و لا تخرجني من عنايتك، و لا تقعدني عن حولك و لا تخرجني عن مقصد انال به ارادتك، و اجعل علي البصيرة مدرجي، و علي الهدايد محجتي و علي الرشاد مسلكي، حتي تنيلني و تنيل بي امنيتي و تحل بي علي ما به اردتني و له خلقتني و اليه اويت بي و اعذ اوليائك من الأفتنان بي، و فتنهم برحمتك لرحمتك في نقمتك تفتين الأجتباء و الاستخلاص بسلوك طريقتي، و اتباع منهجي، و الحقني بالصالحين من آبائي و ذوي لحمتي. [4] .

پروردگارا از توست ايجاد خلقت و از توست اراده و از توست نيرو و از توست قدرت، و تو آن خدائي كه جز تو خدائي نيست و دلهاي دوستان خودت را مركز مشيت خويش و محل اراده ي خود قرار داده اي هر گاه مي خواهي از اسرار نهان آنان آنچه را كه نهان ساخته اي به حركت مي آوري و اراده ي خويش بر زبان اوليائت جاري مي سازي آنگونه كه به آنان در ضميرشان فهمانده اي با عقلهائي كه تو را مي خوانند و با حقايقي كه به آنان عطا فرموده اي


بسوي تو دعا مي نمايند و جز آنچه كه به من آموخته هيچ نمي دانم، تو سزاوار شكري بخاطر نعمتهائي كه به من نشان داده اي و مرا بسوي آن آرامش داده اي.

پروردگارا! با همه ي اين اوصاف به تو پناه مي برم و به نيرو و قدرت تو تكيه مي كنم. به هر حكمي كه با علمت درباره ام جاري ساخته اي رضا مي دهم، هر گونه مرا سير دهي سير خواهم كرد. هر منظوري درباره ام داشته باشي مقصود من نيز همان خواهد بود، از هر عملي كه موجب رضايت تو باشد از خويشتن دريغ نخواهم كرد، زيرا كه با آن مرا راضي ساخته اي، در وظايفي كه مرا بسوي آن فرا خوانده اي فراخور طاقتم كوته نخواهم آمد، بسوي آنچه كه به من نشان داده اي سرعت دارم و در آن راهي كه مرا انداخته اي حركت مي كنم و در آنچه به من بصيرت داده اي بينا هستم و به آنچه كه توجهم داده اي متوجه هستم.

خداوندا! مرا از توجه و عنايت خويش دور مدار و مرا از دايره ي سرپرستي خود بيرون مفرما و مرا از جنبش و نيروي خويش محروم مدار و از آن مقصود و هدفي كه اراده ات به آن تعلق گرفته است مرا خارج مساز، پيشرفت و ترقيات مرا بر بصيرت قرار ده و روحم را بر صراط هدايت ثابت فرما، روش مرا بر راه درست قرار ده تا مرا به آروزهايم موفق بداري و آمالم را به من برساني، و آنچه را كه براي من اراده فرموده اي و مرا براي آن آفريده اي و بسوي آن «يعني بهشت» آشيانم داده اي بر من ارزاني دار.

پروردگارا! دوستانت را از امتحان نمودن بوسيله ي من در پناه خودت حفظ كن، و در مصيبتهايت با رحمت خودت آنان را امتحان كن، امتحاني كه آن را در نتيجه برگزيني و با پيروي از برنامه و سلوك راه و روش من نجاتشان دهي، خداوندگارا! مرا به نياكان شايسته ام و بستگانم ملحق ساز.


پاورقي

[1] مهج الدعوات صفحه 195.

[2] کفعم قريه اي است از دهات جبل عامل و شيخ ابراهيم بن علي بنا بر گفته خود در کتاب بديعه‏اش در سال 845 در همان قريه ديده به دنيا گشود و به گفته‏ي رياحين الشريعه ج 3 صفحه 371 در سال 905 در قريه‏ي «جبشيس» جبل عامل درگذشته و آن قريه به مرور زمان از بين رفته و قبر شيخ مفقود گشته تا اين که از قرن يازدهم هنگام شخم زدن زمين سنگ قبر شيخ پيدا شد، وي داراي 31 مجلد کتاب نفيس در فقه و اصول و تفسير و ادبيات عربي و شعر و ساير علوم داشته که از جمله کتاب بلد الامين و الدرع المحصلين است که در ادعيه نوشته و از مصباح بزرگتر است.

[3] شايد مما زايد باشد.

[4] بلد الامين کفعمي.