بازگشت

ندامت يزيد بر قتل حسين فقط يك تظاهر بود


همه ي اين تظاهرات، براي حفظ افكار عامه و حفظ رياست و اشك تمساحي بود كه بلكه به اين رنگ رياكارانه جلو تنفر و انزجار مردم را بگيرد.

وگرنه بنا به نقل سبط ابن جوزي در تذكرة الخواص و محدث قمي در تتمة المنتهي: يزيد ابن زياد را به اندرون،نزد زنان و خانواده ي خود برد و به مطرب خود دستور داد آواز خواني نمايد و با هم شراب خوردند و اين اشعار را بداهة در همان مجلس انشا كرد:



اسقيني شربة تروي مشاشي

ثم مل فاسق مثلها ابن زياد



صاحب السر و الامانة عندي

و لتسديد مغنمي و جهادي



قاتل الخارجي اعني حسينا

و مبيد الأعداء و الحساد



1- مرا شراب ده، يك شرابي كه تا سيراب شود مغز و استخوان سر من، سپس جام را پر كن به پسر زياد نيز آن را بده.

2- او صاحب اسرار وامانت من واستوار كننده ي منافع و غنايم و جهاد من است!


3- كشنده ي خارجي كه مقصودم حسين است،و تار و مار كننده ي دشمنان و حسودان.

دكتر آيتي در بررسي واقعه ي عاشورا آورده: ابن زياد با مسافرين شريح لشكري در راه شام همسفر بود، مي گفت: من حسين (ع) را به امر يزيد كشتم. وي مرا بين دو امر مجبور كرده بود: يا حسين (ع) را بكشم يا خودم كشته شوم و من قتل او را اختيار كردم. [1] .

بصائر الدرجات از امام صادق (ع) روايت كرده: كه علي بن الحسين (ع) را با همراهان نزد يزيد بن معاويه بردند و آنها را در خانه اي ويران مسكن دادند. يكي از ايشان گفت: ما را در اين خانه منزل دادند تا سقف فرو ريزد و ما را هلاك كند.

پاسبانان به زبان رومي گفتند: اينها را بنگريد كه از ويراني سقف سخن مي گويند در حالي كه فردا آنان را از دم شمشير مي گذرانند. زين العابدين (ع) فرمود: هيچكس از ما زبان رومي را نيكوتر از من نمي دانست.

از اين روايت استفاده مي شود كه يزيد در اوايل امر، قصد جدي داشت تا همه ي اهل بيت را بكشد و پاسبانان دربار اين را از زبان يزيد شنيده بودند. چنانكه از مشاوره ي يزيد با مشاورين مجلس خود، درباره ي اسيران و راي قطعي دادن آنان به قتل آنها و تكلم امام محمد باقر (ع) كه در آن زمان سه ساله بوده معلوم مي شود كه راي قطعي يزيد كشتن آنان بوده است. و بعدا كه احساسات مردم را ديد با تزوير و مكر لحن خود را تغيير داد.



پاورقي

[1] بررسي عاشورا، ولکن عبارت صحيح و تفصيل اين قصه را در صفحات بعد خواهيد خواند.