بازگشت

عظمت حسين در نظر حكام يزيد


يزيد با آنكه به همه ي استانداران و فرمانداران دستور داده بود كه حسين را در هر كجا بيابند - گر چه در خانه ي خدا و در آغوش كعبه باشد - بلادرنگ و بدون پروا بكشند.

در مقابل اين فرمان مؤكد، تنها عاملي كه در اجراء امر يزيد ايجاد خلل و وقفه در كار مي كرد همان عظمت حسين (ع) بود. امرا بكندي جلو مي رفتند و آهسته قدم برمي داشتند، و در برخوردهاي نظامي چه در مدينه و چه در منزل «شراف» يا «ذو حسم» كوتاه مي آمدند. در نتيجه ي همان سستي ها بود كه امام به كربلا رسيد، و باز در كربلا فرمانده سپاه از اقدام سريع خودداري مي كرد. در نتيجه در همان روزها اغلب امرا و حكام معزول گشتند. [1] .

و همان عظمت و محبوبيت حسين (ع) بود كه بني اميه وحكام و امرا و مخصوصا ابن زياد را به واهمه و وحشت انداخته بود كه شايد در صورت اقدام به جنگ، دوستان حسين (ع) انقلاب نمايند، تا روز تاسوعا - كه بنا به گفته ي امام ششم وقتي در آن روز يقين كردند كه اهل عراق كمك نخواهند نمود - يورش به خيام حسين بردند. التاسوعاء يوم حوصر فيه الحسين (ع) و اصحابه الي ان قال و ايقنوا انه لا يأتي الحسين ناصر و لا يمده اهل العراق بابي المستضعف الغريب. [2] .

همان عظمت حسين (ع) بود كه پس از فاجعه ي كربلا، آن چنان نفرتي در دستگاه بني اميه ايجاد نمود كه در همه ي شهرها سخن از نكوهش و بيزاري از اين حادثه ي دلخراش بود. نه تنها مردم با ايمان اظهار تأسف مي كردند بلكه جيره خواران نزديك حكومت بني اميه نيز اظهار تنفر و تأسف نموده و از كرده هاي خود منفعل بودند.



پاورقي

[1] ترجمه سياسة الحسينيه‏ي کاشف الغطاء.

[2] سفينة البحار ج 1 ص 123.