بازگشت

عظمت امام به نظر شبث ابن ربعي


شبث بن ربعي كه اول از امام حسين (ع) دعوت كرد و بعدا ابن زياد او را به جنگ امام (ع) فرستاد، و سرانجام يكي از فرماندهان قشون ابن سعد گرديد، چند سال بعد از حادثه ي كربلا در زمان حكومت مصعب بن زبير، از فاجعه عاشورا ياد مي كرد و بنا به نقل ابوزهير عيسي با نگراني و پشيماني مي گفت: آيا شما تعجب نمي كنيد كه ما پنج سال در ركاب علي و حسن بن علي عليهم السلام، با خاندان ابي سفيان جنگيديم، آنگاه به فرمان معاويه و ابن زياد پسر آن زن زناكار (سميه) با حسين بن علي (ع) كه بهترين مردم روي زمين بود جنگيديم، و او را كشتيم!؟ [1] آوخ كه چه گمراهي پست و چه گمراهي بزرگي است! «ثم عدونا علي ابنه و هو خير اهل


الارض نقاتله مع آل معاوية و ابن سمية الزانية. ضلال من ضلال» [2] .

آري حسين (ع) كسي است كه در نظر معاويه هيچ گونه نقطه ضعفي ندارد. و در نظر فرماندار مدينه همه ي ثروت و سلطنت دنيا براي او به قدر شخصيت حسين (ع) ارزش ندارد. و به عقيده ي شبث بن ربعي افسر عالي رتبه ي قشون ابن سعد حسين بن علي (ع) از همه ي مردم روي زمين بهتر است!

در اين صورت مسلم است كه در نظر مسلمانان آزاديخواه و عاشقان حق و عدالت، حسين بن علي (ع) تنها مردي است كه اگر شرائط مساعد مي شد مسلمانان دور او را گرفته، و جهان اسلام و همه ي بشريت از لياقت شخصي و نبوغ ذاتي و عدالت پروري و عواطف خانوادگي او حداكثر استفاده را مي كردند.

در آن روزگار در سراسر كشور پهناور اسلامي، بين دوست و دشمن، بعنوان بزرگترين شخصيت جهاني و لايق ترين پيشوا و رهبر از خاندان پيغمبر نام حسين بن علي (ع) بر سر زبانها بود. همه جا از بزرگي و لياقت وي گفت و گو مي شد. و هر كس به پيغمبر و اسلام عقيده داشت به حسين (ع) عشق مي ورزيد.

بطوري كه وقتي خبر صلح امام حسن (ع) در شهرها منتشر شد، و اهل بصره از بيعت با معاويه آگاه گشتند بسيار ناراحت شدند. مردي به نام عمران بن ابان انقلاب كرد و بصره را تحت سلطه ي خود درآورده سپس براي حسين بن علي (ع) از مردم بيعت گرفت. [3] از اينجا معلوم مي شود كه حسين (ع) در قلوب مردم جا گرفته بود و توده ي مردم او را يگانه رهبر لايق عصر خويش مي دانستند.

اين مرد يعني شبث (يا شيث) بن ربعي از قبيله ي تميم از يربوع و از اهالي كوفه است. در اول جواني اذان گوي «سجاح» [4] بود و سپس اسلام آورد. از ياران عثمان شد. آنگاه در صف دوستان علي (ع) قرار گرفت و چيزي نگذشت كه جزو خوارج و انقلابيون عليه علي (ع)


گرديد. بعد توبه كرد و جزو هواداران حسين (ع) شد. سپس عليه او شمشير كشيد و از فرماندهان سپاه عمر سعد گشت. بعد از واقعه ي كربلا نيز از خون خواهان حسين گشته و از پرچم داران مختار بود. سپس در قتل مختار شركت نمود و وارد سپاه مصعب بن زبير گرديد و سرانجام در حدود سال هشتاد هجري در كوفه درگذشت. [5] .

مرحوم آيت الله العظمي خوئي در معجم الرجال فرموده: شبث (شيث) بن ربعي از اصحاب علي (ع) بود، سپس از خوارج شد و مسجد خود را در كوفه تجديد بنا نمود بجهت شادي و شكرانه ي قتل حسين (ع). و علي (ع) در حال حيات خود نماز خواندن را در پنج مسجد تحريم فرموده بود! يكي هم مسجد شبث بن ربعي بود و در اين مورد حديثي در كافي جزو 3 باب مساجد كوفه نقل شده. [6] .

خالد بن عرعره گويد از علي (ع) شنيدم مي فرمود در كوفه مساجد مباركه است و مساجد ملعونه هم وجود دارد از مسجدهاي مبارك مسجد «غني» است كه قبله آن معتدل است و مرد مؤمن آن را بنا كرده از آنها نام برد سپس فرمود اما مساجد ملعونه مسجد اشعث بن قيس و مسجد جرير بن عبدالله البجلي و مسجد ثقيف و مسجد سماك مسجدي كه در (حمراء) روي قبر فرعوني از فراعنه بنا شده. [7] .

از امام صادق محمد بن سلم روايت كرده امام فرمود اما مساجد ملعونه در كوفه 1- مسجد ثقيف 2- مسجد اشعث 3- مسجد جرير الجلي 4- مسجد سماك 5- مسجدي كه در حمراء روي قبر فرعوني از فراعنه بنا شده. [8] .


پاورقي

[1] اين مرد بوقلمون صفت و متولن در مسير زندگي خود با رنگهاي مختلف متظاهر گشت.

[2] طبري ج 4 ص 334.

[3] فتوح البلدان ابن اعثم کوفي ج 4 ص 168، الغارات ج 2 ص 65.

[4] سجاح دختر حادث بن سويد تميميه که دروغگوي زمان بود و در کذب به آن مثل مي‏زنند گويند «اکذب من سجاح» فلاني از سجاح دروغگوتر است او دعوي نبوت و نزول وحي کرد و جمعي انبوه از او تبعيت کردند سپس سجاح با مسيلمه کذاب ازدواج نمود تا آخر زن او بود تجارب السلف ص 19. فرهنگ دهخدا ج 28 ص 323.

[5] الغارات ج 2 ص 395.

[6] معجم الرجال ج 9 ص 14.

[7] بحار ج 100 ص 439.

[8] بحار ج 100 ص 438.