بازگشت

عظمت امام حسين در نظر امام حسن


سيد الشريف زاهد محمد بن علي بن حسن از ابن حازم اعرج نقل مي كند كه امام حسن مجتبي (ع) براي حسين (ع) به حدي تعظيم مي نمود كه گويا از او در سن بزرگتر است. ابن عباس گويد كه اين موضوع براي من نامفهوم بود از حسن بن علي (ع) پرسيدم. فرمود: من هيبت او را مانند هيبت پدرم مي دانم. ابن عباس اضافه كرده. امام حسن (ع) در مجلس با ما عادي مي نشست و هر وقت حسين وارد مي شد خود را جمع مي كرد و تغيير حالت مي داد.

همچنين گويد حسين (ع) از كودكي و جواني جواني زاهد و شخصيتي استثنائي بود. با علي (ع) غذا مي خورد و به قوت علي (ع) قناعت مي كرد و در صبر و بردباري به هنگام شدائد با پدر رقابت و بلكه پيش دستي مي كرد. اين پدر و پسر را خداوند پيشواي امت قرار داده بود. سپس بين اراده هاي آنان فاصله انداخت تا مردم از اخلاق هر دو تبعيت كنند و يك نوع وسعت براي امت باشد كه در اتحاد امكان نداشت. [1] .

مسروق گويد: روز عرفه بر حسين (ع) وارد شدم و جمعي در حضورش بودند كه كاسه هاي


سويق پيش آنان بود. همه را ديدم كه قرآن در آغوش دارند و آن را مي خوانند و منتظر فرا رسيدن وقت افطارند. از چند مسأله پرسيدم، حضرت جواب دادند و از پيشگاه انورش بيرون آمدم. به خانه ي حسن (ع) رفتم و ديدم مردم دسته دسته وارد مي شوند و از ماكولات لذيذ كه آماده است براي واردين استفاده مي كنند و با خود مي برند. من متحير بودم كه امام فرمود: مسروق! چرا نمي خوري؟ گفتم: آقاي من! روزه هستم و امروز شما دو برادر را مختلف يافتم. برادرت حسين را ديدم منتظر افطار بود و شما را با اين حالت ديدم. امام مرا در آغوش كشيد و فرمود: اي پسر اشرس! آيا ندانسته اي كه خداي متعال ما را براي سياست و رهبري امت پيغمبر قرار داده؟ اگر دو برادر به يك نظر اتفاق كنيم براي شماها وسعت ميدان نمي ماند. من افطار كردم بجهت افطار كنندگان شما و برادرم روزه گرفته بجهت روزه داران شما. [2] .

امام حسن سائلي را نزد حسين (ع) برد و گفت: چرا از برادرم حسين (ع) غفلت ورزيدي؟ سائل گفت: نزد او رفتم، گفتند كه اعتكاف كرده، اين بود كه برگشتم. امام فرمود: اگر به تو كمك كند از يك ماه اعتكاف بهتر است و وقتي وارد شدند حسين (ع) در حال نماز بود. [3] .


پاورقي

[1] سفينة البحار ج 2 ص 258.

[2] سفينة البحار ج 1 ص 258.

[3] همان ج 1 ص 353.