بازگشت

چشمه ي بجنس و رؤياي امام


امام حسين (ع) چشمه اي داشته به نام «بجنس» در قطعات ذي خشب كه بسيار ذي قيمت بوده است و امام سجاد بعد از شهادت پدر آن را براي پرداخت ديون پدرش فروخت.

عايدات آن بنا به گفته ي كتاب علي و زهرا از عبدالعزيز بن يحيي جلودي براي حسين بن علي (ع) هفتاد هزار و اندي دينار شرعي بود و امام چهارم بعد از شهادت پدر بزرگوار در فكر پرداخت بدهي پدرش بود و در بيشتر روزها از خواب خوارك و استراحت باز مي ماند. شبي در خواب به او گفتند درباره ي پرداخت ديون پدرت ناراحت نباش كه خدا آنرا به وسيله ي «بجنس» ادا كرد. امام سجاد گفت: من در متروكات پدرم مالي به نام بجنس سراغ ندارم. شب دوم باز مانند همان خواب را ديد و از اهل خانه راجع به آن مال تحقيق نمود. بانوئي ازاهل خانه به او گفت: آري پدرت غلامي داشت رومي كه به وي «بجنس» گفته مي شد، آن غلام چشمه ي آبي را يا سلسله قناتي در «ذي خشب» براي آن حضرت احداث نمود.

امام درباره ي اين چشمه به تحقيق وسيع تري پرداخت و شهود و بينه ي زيادي شهادت دادند كه قنات ملك حسين و امام چشمه را تصرف كرد. وليد بن عتبه بن ابي سفيان به حضور امام پيغام فرستاد كه در مجلس من درباره ي چشمه ي پدرت در ذي خشب معروف به بجنس گفت و گوست. هر گاه به فروش آن مايل باشيد خريدارم.

امام فرمود: آن را به بهاي ديون پدرم مي فروشم و مقداري بدهي را نوشت. سپس امام حق آب شب شنبه ي آن را براي سكينه دختر حسين استثنا نمود. [1] .

اينكه هفتاد هزار دينار قيمت شش هفتم چشمه اي باشد و يك هفتمش براي دختر رشيد امام حسين، سكينه مجزا شود، از عظمت و بزرگي شأن آن خانم حكايت مي كند، هزار دينار


هفتاد هزار مثقال طلاي خالص است كه به قيمت امروز 421 ق و 1379 ش معادل دو ميليارد و چهارصد و پنجاه ميليون تومان مي شود.

و اعاشه ي امام شهيد و جريان زندگي عريض و طويل او از همانجا اداره مي شد و طبيعي است اگر بيوتات شرفا و رجال برجسته و مردان معروف كه شهرت اسلامي و جاني دارند عايداتي از خود نداشته باشند و به بيت المال چشم بدوزند، شخصيت آنها خرد و محو مي شود و ناچارند در مقابل عطاي رئيس گردن كج كنند و حداقل در برابر خلافكاريهاي آنان مهر سكوت را نشكنند.

امام حسين (ع) تا زنده بود به معاويه - كه در اوج قدرت پوشالي خود بود و بزرگان اصحاب همه از وي اطاعت مي كردند و طلاي بيت المال را بي دريغ به جيب رؤساي قبائل و شيوخ طوائف سرازير مي نمود و منظورش خريد شخصيتهاي برجسته بود و در نيل به مقصود خويش نيز موفق بود - تعظيم نكرد. بلكه او را در فرصتهاي مناسب بخاطر اعمال جائرانه اش توبيخ فرمود و او هميشه به حسين بن علي (ع) احترام مي گذاشت و سهم او را از بيت المال محترمانه مي پرداخت، اما در برابر آن هيچگونه توقعي كه از ديگران داشت از حضرتش نداشت. زيرا به عظمت روحي او كاملا آشنا بود و مي شود گفت كسي مانند معاويه به اعماق روحيه ي حسين بن علي (ع) آشنائي نداشت.


پاورقي

[1] مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 143 و کتاب علي و زهرا ص 435 و يک هفتم چشمه را به خواهرش سکينه استثنا نمود، و شايد به اين منظور بود که سکينه اين مخدره يک دربار شاهانه داشت و ارباب رجوع، به خصوص از شعرا و ادبا به او مراجعه مي‏کردند. تفصيلش در فصل فرزندان حسين خواهد آمد.