بازگشت

توبيخ عايشه از زبان حسين


علامه مجلسي گويد: حسين (ع) برحسب وصيت برادرش، او را غسل داد و كفن نمود و بر پيكر پاك آن حضرت نماز خواند و دستور داد به آرامگاه رسول خدا منتقل شود. عايشه سوار قاطر شده جلو جنازه را گرفت. او اول زني بود كه در اسلام به قاطر زين دار سوار شد. سپس گفت: جنازه ي خودتان را از خانه ي من دور سازيد و بدانيد كه در آنجا كسي دفن نخواهد شد. احترام پيغمبر را هتك نكنيد!

حسين (ع) به عايشه گفت: عايشه! تو و پدرت حرمت پيغمبر را برداشتيد و در اين بي ادبي سابقه داشتيد. تو پدرت را داخل خانه ي پيغمبر كردي در حالي كه رسول الله نزديك او را دوست نداشت و خدا تو را در اين كار مجازات خواهد كرد.

من برادرم را بنا به وصيت او نزديك پدرش مي برم تا پيماني با او تازه كند. عايشه! بدان و آگاه باش كه همانا برادر من داناتر و عارف تر به رسول خدا بوده و اعلم به تأويل كتاب خداست و او بالاتر از آن است كه حرمت رسول خدا را هتك كند، زيرا خداوند در قرآن گويد: اي كساني كه ايمان آورده ايد به خانه ي پيغمبر داخل نشويد بدون اجازه! [1] و تو بدون اجازه مروان را به خانه ي او وارد كردي. و گويد: اي كساني كه ايمان آورده ايد بلند نسازيد آوازهاي خود را بر صداي پيغمبر. [2] به جانم قسم! تو كلنگ را در نزد قبر مطهر پيغمبر (ص) در هنگام گور كندن جهت پدرت و براي عمر به زمين زدي. حال اين كه خدا فرموده: آنان كه آوازهايشان را نزد پيغمبر كوتاه مي كند كساني هستند كه خداوند دلهايشان را براي پرهيزگاري


آزموده است. [3] به جانم قسم تو برخلاف آيات وارد ساختي پدرت را و سپس عمر را به قرب رسول خدا در حاليكه از قرب آنان متأذي بود و مراعات نكردند از حق پيغمبر آنچه را كه خداوند به رسول الله به پدرت و عمر و مؤمنين دستور داده بود او را اذيت نكنند در حال حيات و در حال ممات آنها را اذيت كردند.

به خدا قسم عايشه اگر دفن برادرم در نزد رسول خدا جائز بود و ما را نهي نمي كرد من او را دفن مي كردم ولو دماغت پاره شود. [4] .


پاورقي

[1] «يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبي الا ان يؤذن لکم.».

[2] «يا ايها الذين امنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبي.».

[3] ان الذين يغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذين امتحن الله قلوبهم للتقوي. (حجرات آيه 3.).

[4] بحار ج 44 ص 143-142.