بازگشت

حسين تحت نفوذ حكام يزيد نرفت


حسين شهيد در تمام زندگي ابدا تحت نفوذ حكام جور معاويه و خلفاء واقع نگرديد.

ابن هشام مي نويسد: بين حسين (ع) و وليد بن عتبه در خصوص مالي نزاع واقع شد. وليد حاكم مدينه بود و مي خواست از قدرت خود سوء استفاده كند و حق امام (ع) را به نفع خود ببرد. حسين (ع) به او گفت: به خدايم سوگند اگر از قدرت خود سوء استفاده كني شمشير مي كشم و در مسجد پيغمبر حلف الفضول را دعوت مي كنم. عبدالله زبير كه پيش وليد نشسته بود گفت: به خدا قسم اگر حسين دعوت كند من هم شمشير خود را به نفع او از غلاف بيرون مي آورم. گروهي از صحابه به حمايت حسين (ع) برخواستند و وليد ترسيد و دست برداشت. [1] .

علائلي مي نويسد: اختلاف به درازا كشيد تا به معاويه رسيد و معاويه طرف وليد را حفظ مي كرد.


حسين (ع) به معاويه گفت: يا بايد قسمت اين ملك را پس بدهي، يا خود ملك را رد كني، يا عبدالله بن عمرو و يا ابن زبير ميان ما حكم شود يا چهارمي را بپذيري. معاويه گفت: چهارمي چيست؟

امام فرمود: از حلف الفضول دعوت مي كنم. سپس بلافاصله از مجلس بيرون رفت. به معاويه گزارش دادند كه عبدالله زبير و عبدالرحمن بن عثمان و مسور بن مخزومه و ديگران به حمايت از حسين برخواسته اند. معاويه حسين (ع) را التماس كرد كه اين مال را به ما بفروش و قيمت آن را نيز پرداخت مي كنيم. امام هم قبول فرمود. [2] .

وليد يك مرتبه هم به مزرعه ي حسين تجاوز كرد. اباعبدالله ديد او به قدرت حكومت متكي شده، لذا او را از پشت قاطر به زمين كشيد و عمامه اش را به گردنش پيچيد و صورت او را به خاك ماليد. مروان بن حكم رئيس پليس مدينه در آنجا حضور داشت. به حسين (ع) اعتراض نمود و گفت: يا حسين! اين نخستين تجاوز است از يك رعيت به حاكم خود. وليد متوجه شد كه مروان نظر سوئي دارد گفت: حق با حسين بود و من متجاوز بودم. اباعبدالله فرمود: حالا كه تو اقرار به حق كردي مزرعه را به تو بخشيدم.

بين معاويه و حسين (ع) بر سر زميني كه در «ذي مروه» بود اختلافي به وجود آمد. معاويه مي خواست نسبت به حق حضرت تجاوز كند و حسين (ع) براساس فطرت ذاتي زير بار زور نمي رفت.

امام (ع) به معاويه گفت: بايد يكي از سه پيشنهاد مرا بپذيري: يا حق مرا خريداري كن، يا آن را به من برگردان و يا ميان من و خود ابن عمرو و يا زبير بن عوام را حكم قرار بده و اگر اين پيشنهادها را قبول نكني آنگاه شمشير خود را كشيده و از مردم به حلف الفضول دعوت خواهم نمود. [3] .

سپس حسين بن علي (ع) با حالت خشم از مجلس بيرون رفت. معاويه تا اندازه اي از اخلاق و شجاعت و شهامت او آگاه بود، لذا پيغام داد كه من زمين را از تو مي خرم. بيا و قيمت آن را


دريافت كن. [4] .

فرهاد ميرزا در قمقام گويد: عبدالله بن زبير پيش معاويه آمد و حسين (ع) را تأييد نمود. معاويه خريد را كه نخستين پيشنهاد امام بود قبول نمود و زبير مزرعه را بفروخت و به حضور امام رسيد و گفت كسي را بفرست قيمت را از معاويه دريافت نمايد. [5] .


پاورقي

[1] سيره ابن هشام ج 2 ص 21، مناقب ج 4 ص 73.

[2] سمو المعني في سمو الذات ص 501، در مصادر مزبور مورد نزاع را مال نوشته اند. فرهاد ميرزا در قمقمام «طبع جديد ص 174«موضوع؟ تخاصم را ضيعه يعني باغ يا چشمه که در اراضي «ذي مره» واقع بوده دانسته است.

[3] به شرح حلف الفضول در ج 1 «ستاره‏هاي فضيلت» تأليف نگارنده رجوع شود.

[4] حسين ص 145.

[5] قمقام طبع جديد ص 175.