بازگشت

معاويه و تلاش مذبوحانه


معاويه پس از فوت امام حسن (ع) (شايد در خلال سالهاي 53 و 54) به همه استانداران و فرمانروايان اسلامي نوشت كه به مردم بگويند پيشنهادهاي بي شماري از طرف مسلمانان ايالت هاي اسلامي وارد شده كه يزيد را جانشين خود قرار دهم تا بعد از مرگ من بين مسلمين اختلاف نشود و اين نامه ها را براي همه ي فرمانروايان فرستادند، اما مورد قبول واقع نگرديد. حتي مروان بن حكم، حاكم مدينه نيز كه مأمور قتل امام حسن (ع) بود و مأموريت خود را صد


در صد مطابق ميل معاويه انجام داده بود و سعد بن عاص، والي كوفه كه جانشين زياد شده بود و عبدالله بن عامر والي مصر و چند تن از دوستان معاويه در نامه هاي محرمانه اي كه براي معاويه فرستادند تصريح كردند كه انتشار اين خبر پس از مرگ امام حسن (ع) اثر نامطلوبي در روحيه ي مردم خواهد گذاشت و شايد نتيجه ي معكوس دهد.

معاويه پس از دريافت نامه ها، بناي مشورت و زمينه سازي با اشخاص را گذاشت، او با عبدالله مشورت كرد، او گفت: معاويه! اين كار بيش از بيش جاي دقت و تأمل است بيم دارم كه اگر شتاب كني پشيمان شوي!

معاويه موضوع را با احنف بن قيس در ميان گذاشت. وي گفت: اگر راست بگويم از تو مي ترسم و اگر دروغ بگويم از خدا بيم دارم، پس بهتر است از من دست برداري و با ديگران شور نمائي.

معاويه با عمروعاص، آن روباه صحرا و فاتح صفين، به مشاوره پرداخت. او نيز نظر داد كه در اين كار شتاب نشود. معاويه با اين عدم توافقها كه روبه رو شد نقشه ي ديگري طرح كرد، يزيد را در همان سال در مراسم حج به مكه و مدينه اعزام نمود و سفارش كرد در اين دو شهر اسلامي و ميان عشاير «نجد و حجاز» هزار هزار درهم و دينار بذل و بخشش كند و دلها را به دست آورد و نام خود را به سخا و جود شهرت دهد.

متأسفانه وقتي يزيد به مدينه و مكه وارد مي شد، حسين (ع) در شهر نبود و پيروان و بستگان او به ديدار يزيد نرفتند. [1] .


پاورقي

[1] زندگاني امام حسين،زين العابدين رهنما ج 2 ص 35.