بازگشت

حسين و جنگ قسطنطنيه


قبلا يادآور شديم كه حسين در زمان عثمان در جنگ طرابلس شركت داشت و در زمان پدرش علي (ع) در جمل و صفين حضور داشت و گاه گاهي هم رياست و فرماندهي يك ستون را عهده دار بود.


عبدالله العلائلي از ابن عساكر نقل كرده و گويد: حسين (ع) بر معاويه وارد شد و با لشكري كه به جنگ روميان به قسطنطنيه - با فرماندهي يزيد - مي رفتند شركت نمود و اين دومين جنگ حسين بود و اين شاهكاري بود كه به ديگر خدمات عمومي او اضافه مي شد.

حسين بن علي (ع) به جهاد عليه دولت روم شرقي دعوت مي شود در حالي كه خطرناكترين نبردها بود و درست نمونه درياي متلاطم بود، با اين حال اجابت نمود ولكن تحت فرماندهي كه؟!! تحت فرماندهي يزيد كه حسين (ع) از طرز زندگي او و عشق بازيهاي ننگ آور او چيزهائي شنيده بود، و كار به جائي رسيده بود كه امثال زياد بن ابيه خلقش تنگ شده و معاويه را از راه خيرخواهي وادار كرده بود تا يزيد را از زندگي شهري و كاخ نشيني، كه به هزار كثافت كاري آلوده بود جدا كند و به غزوات و جنگ ها اعزام كند، بلكه شايد شايعات روزافزون عليه او خاموش گرديده و سابقه اش تغيير كند و سيأت گذشته اش از زبانها بيفتد.

اين است كه معاويه او را به اجبار به جنگ ها مي فرستاد، اين دومين [1] جنگ او بود كه او را از آغوش معروفه ها به اجبار بيرون كشيدند ولكن در اردوگاه و سپاه او اشخاصي بودند كه او را با خوشگذراني ها مشغول مي ساختند.

و حسين پاك اين جوان ناپاك و كثيف را در سفر خوب شناخت و از نزديك او را مشاهده مي كرد و اعمال وي را زيرنظر داشت و با اينكه آينده يزيد براي حسين بن علي روشن گرديده بود ولكن به جهاد ادامه داد. [2] .


پاورقي

[1] جنگ اولي او باز به کشور روم بود ولکن سستي کرد و در فرقدونه خود را با يک زن معروفه مشغول ساخت و هر چه از طرف معاويه اصرار شد حرکت نکرد و از بد حادثه قحط و غلا هم ارتش را تهديد کرد.

[2] سموا المعني في سمو الذات ص 340. ابن اثير در کامل دو فقره جنگ و اعزام سپاه به روم را نوشته، يکي در سال 49 و به رياست سفيان بن عوف که يزيد همراه سپاه بود، و ديگري در سال 54 که محمد بن مالک رياست آن را داشت و در آن از حسين (ع) نامي نبرده.