بازگشت

آل هاشم و بني اميه اين كجا و آن كجا


قبيله اي كه به وجود خاتم الانبياء - كه مظهر كامل انسانيت است و همه خوبيها و زيبائيها در وجود او نمايانگر است - افتخار يافته، بدون ترديد بر همه ي قبايل دنيا ترجيح و برتري دارد تا چه رسد به قبيله ي بني اميه كه كانون كفر و شرك و فحشا و گمراهي و رذالت است.

اگر كسي بگويد كه مقايسه و نسبت اين دو طايفه ي بني هاشم با بني اميه تقابل و تناسب حق و باطل و ايمان و كفر است سخني به گزاف و مبالغه نگفته است.

شيخ نصرالله ابن محلي كه از بزرگان اهل سنت است گويد: شبي علي (ع) را در خواب ديدم. عرض كردم: يا علي مكه را فتح نموديد و اعلام فرموديد كه هر كسي به خانه ي ابوسفيان وارد شود در امان است، ولي روز عاشورا از طرف آل سفيان حرمتي بر دختران تو قايل نشدند.

حضرت فرمود: جواب تو را ابن صيفي [1] شاعر گفته، برو پيش او و اشعاري را كه در اين باب سروده از او بخواه.

گويد: شب به خانه ي وي رفتم و جريان خواب را گفتم. به حالت بهت سوگند ياد نمود كه اشعار را در همين شب سروده ام و براي كسي نقل نكرده ام. و آنگاه اشعار را براي من خواند:



ملكنا فكان العفو مناسجية

و لما ملكتم سال بالدم ابطح



حللتم قتل الآساري و طال ما

غدونا علي الأسري نعف و نصفح



و حسبكم هذا التفاوت بيننا

و كل اناء بالذي فيه ينضح




هنگامي كه ما حكومت داشتيم، عفو و گذشت طبيعت ما بود، ولي چون شما به سلطنت رسيديد خون در روي زمين مانند سيل جاري گشت. شما حلال كرديد كشتن اسيران را در صورتي كه ما از زمان گذشته بر اسيران عفو و گذشت مي كرديم. اين فرق و تفاوت ميان ما و شما (بني هاشم و بني اميه) كافي است، زيرا هر ظرفي ترشح مي كند آنچه را كه در اوست. [2] .



پاورقي

[1] وي بنام سعد ابن محمد بن سعد بن صيفي از فقهاي شافعيه است و در اکثر علوم اطلاعاتي کافي داشت او مشهور به «حيص بيص» بود. و در سال 577 هجري يا بنا به طبقات شافعيه 554 در بغداد درگذشت. او با مقتفي سي و يکمين خليه عباسي 530 و مستنجد و مستضي و ناصر بالله از خلفاي بني عباس معاصر بوده. (ريحانة الادب ج 1 ص 362).

[2] ريحانة الادب ج 1 ص 362.