بازگشت

روايات و احاديثي از امام حسين


ابن ماجه و ابويعلي، از امام حسين (ع) نقل كرده اند كه مي فرمود: سمعت رسول الله (ص) يقول ما من مسلم تصيبه مصيبة و ان قدم عهدها فيحدث لها استرجاعا الا اعطاه الله ثواب ذالك. امام احمد در مسند خود از ربيعة بن شيبان روايت كرده كه وي گويد به حسين بن علي (ع) گفتم:

ما تعقل عن رسول الله (ص) قال صعدت غرفة فاخذت ثمرة فلكتها في في فقال النبي القها فانها لا تحل لنا الصدقة. [1] .

فاطمه بنت حسين (ع) از پدرش روايت كرده «قال رسول الله (ص) للسائل حق و ان جاء علي فرس.

شعيب بن خالد از حسين (ع) روايت كرده: قال رسول الله (ص) ان من حسن السلام المرء قلة الكلام فيما لا يعنيه. [2] .

سنان بن ابي سنان الدوئلي از حسين (ع) و او از پيغمبر اكرم روايت كرده: اختلفتم و انا بين اظهركم فانتم اشد اختلافا بعدي.

و از مهم ترين احاديث او حديثي است كه در وصف رسول اكرم فرموده، كه از پدرم از سيره و اخلاق پيغمبر سؤال كردم فرمود: رسول اكرم هميشه شاد و نرم خلق و داراي انعطاف بود، نه قساوت داشت و نه خشونت. نه صدا بلند مي كرد و نه فحش مي داد نه عيب مي گرفت و نه مسخره مي كرد. از چيزهائي كه مورد اشتهاي نفسش نبود غفلت مي ورزيد. از سه چيز


خودداري مي كرد: مراء و مجادله. كبر و سخنان بي فايده. در سه مورد متعرض مردم نمي شد: كسي را ملامت نمي كرد و به مردم عيب نمي گرفت و اسرار پنهان مردم را كشف مي كرد. حرف نمي زد مگر در جائي كه گفتار نفع داشته باشد و هر وقت سخن مي گفت همه با تمام حواس گوش مي دادند. اصحاب درباره ي حديث در محضر او اختلاف نمي كردند و هر كس مي خواست حرف بزند گوش مي دادند و مي فرمود هر وقت صاحب حاجتي ديديد فورا نياز او را به جا آوريد. [3] .

اين نمونه ي رواياتي است كه عامه روايت كرده اند آنچه خاصه روايت كرده اند زياده از حد است.

از سخنان حسين (ع) درباره ي گفتار علما: لو ان العالم كل ما قال الحسن و أصاب لأشك ان يجن من العجب و انما العالم من يكثر صوابه. [4] .



اگر همه ي گفتار عالم خوب و مطابق واقع شود، ممكن است در نتيجه ي عجب ديوانه شود. عالم آن است كه گفتار درست او زياد باشد.

مردي از حضرتش سؤال كرده اشرف مردم كيست؟

امام فرمود: من اتعظ قبل ان يوعظ و استيقظ قبل ان يوقظ. فقال اشهد ان هذا هو السعيد. [5] .

فرمود: كسي است كه بدون واعظ پند گيرد و بدون تنبيه از غفلتش بيدار شود. سپس فرمود: من شهادت مي دهم كه اين شخص خوشبخت است.

آيت الله مرعشي نجفي (ره) در ج 11 احقاق صفحه ي 591 از علامه ي عارف شيخ ابوالقاسم عبدالكريم شافعي نيشابوري متوفاي 465 نقل كرده كه به حسين (ع) گفته شد كه اباذر غفاري گويد براي من فقر محبوب تر از دارا بودن، و بيماري محبوب تر از سلامتي است.


فقال الحسين (ع): رحم الله تعالي اباذر، اما انا فاقول من اتكل علي حسن اختيار الله تعالي له لمن يمتن غير ما اختاره الله عزوجل له.

فرمود: خدا رحمت كند اباذر را. اما من مي گويم هر كس تابع اراده ي خدا باشد غير اراده ي خداي عزيز و بزرگ را آرزو نمي كند.

علامه راغب اصفهاني نقل كرده كه حسين (ع) فرمود: لو عقل الناس و تصوروا الموت بصورته لخربت الدنيا. [6] .

اگر مردم مرگ را بصورت واقعي آن درك و تصور مي كردند دنيا در نتيجه ي بي رغبتي مردم به آن ويران مي شد.

از سخنان حسين (ع) است: من احبنا للدنيا فان صاحب الدنيا يحبه البر و الفاجر، و من احبنا لله كنا نحن هو يوم القيامة كهاتين، و اشار بالسبابة و الوسطي. [7] .

هر كه ما را براي خاطر دنيا دوست دارد شيعه ي خالص نيست، زيرا صاحب دنيا را نيكوكار و بدكار هر دو دوست مي دارند. هر كه ما را براي خدا دوست دارد ما و او روز رستاخيز مانند اين دو تا هستيم. و به انگشت شهادت و وسطي اشاره فرمود.

علامه شيخ عبدالرؤف مناوي حدادي نقل كرده كه حسين (ع) فرموده: من جاد ساد و من بخل رذل و ان اجود الناس من اعطي من لا يرجوه. [8] .


پاورقي

[1] مسند احمد ج 1 ص 201.

[2] استيعاب ابن عبدالبر ج 1 ص 189. منظور ذکر نفس احاديث است فلذا از ترجمه خودداري کرد.

[3] شمائل النبوه ترمذي.

[4] محاضرات الادباء بيروت ج 1 ص 60 تأليف راغب اصفهاني شافعي که به نام حسين بن محمد و به کنيه‏ي ابوالقاسم يکي از فضلا و علماي عامه است و او را قرين غزالي به شمار مي‏آورند. بعضي مورخين او را به علت کثرت رواياتش از اهل بيت و قلت روايات از خلفا و حسن تعبير از علي (ع)، به تشيع نسبت داده‏اند. تأليفات زيادي از او به يادگار مانده که به ده مجلد مي‏رسد که از جمله‏ي آنها المفردات في غريب القرآن و محاضرات الادباء است. وفات او در سال 565 واقع شده و از اشعار اوست:



ز صد هزار محمد که در جهان آيد

يکي بمنزله‏ي جاه مصطفي نشود



اگر چه عرصه‏ي عالم پر از علي گردد

يکي بعلم و سخاوت چو مرتضي نشود.

[5] محاضرات الادباء ج 4 ص 402.

[6] احقاق الحق ج 11 ص 592.

[7] احقاق الحق ج 11 ص 592.

[8] الکواکب الدريه ج 1 ص 57 ط مصر تأليف شيخ محمد بن علي حدادي مناوي قاهري شافعي که شخصي فاضل و اديب است و از او تأليفات زيادي به يادگار مانده، از جمله کنوز الحقائق و الکواکب الدريته في تراجم السادات و الصوفيه. وي در سال 1031 در قاهره وفات يافته است. (ريحانه الأدب ج 4 ص 85).