بازگشت

حلقه هاي مردم در محضر حسين


عبدالله العلائلي گويد كه حسين (ع)، هر وقت از منزل بيرون مي آمد مردم در اطراف او صف مي كشيدند و حلقه هاي جمعيت پشت هم متراكم مي شدند و تا چشم مي ديد همه صفوف مردم بود بمانند مرغاني كه در هواي گرم بر زمين مرطوب يا خنك مي نشينند كه لحظه اي بياسايند.

گويا مردم با ديدن حسين (ع) و با مصاحبت با او مي خواستند از اسارت شهوات ولو يك ساعت هم كه شده آزاد شوند و زنجير نفس را پاره كنند و گويي در همان لحظات بود كه خود را از تيره هاي غرائز و ظلمات شهوات مستخلص مي ديدند و دلهاي خود را پاك و منزه مي دانستند.

بطوري كه ياران رسول الله گاهي از مجلس و محضر وي همين معني را مترقب بودند و درخواست مي كردند و به او مي گفتند: «هيأ بنا نؤمن بربنا ساعة». شتاب كن به ما تا در حضورت ساعتي به خدا ايمان داشته باشيم. يعني ساعتي با حالت ايمان و يا به ياد خالص خدا باشيم. [1] .

ابن كثير در كتاب خود «البداية و النهاية» در ترجمه ي احوال امام حسين (ع) گويد: حسين و


ابن زبير هر دو از مدينه به مكه رفتند و در آنجا اقامت نمودند وليكن تفاوت نظر مردم بين اين از زمين تا آسمان بود.



ميان ماه من تا ماه گردون

تفاوت از زمين تا آسمان است



وي گويد: «عكف الناس علي الحسين (ع) يفدون اليه و يقدمون عليه و يجلسون حواليه و يستمعون كلامه و ينتفعون بما يسمع منه و يضبطون ما يرؤن عنه. [2] .

يعني: مردم ملازم حضور حسين (ع) گرديدند بطوري كه دسته دسته وارد مي شدند و پيش او مي رفتند و در اطراف او حلقه مي زدند و گفتار او را گوش مي دادند و از سخنان او نفع مي بردند و هر آنچه از او مي شنيدند ضبط مي كردند و مي نوشتند.

آنچه از كلمات بالا استفاده مي شود وجود اجتماعات متعاقب و جلسات علمي است كه از آثار آن حفظ حديث و ضبط روايات است كه مخصوص محافل علمي است و در غير حلقه هاي رسمي و حوزه ي تدريس و تدوين اين خصوصيات كه در عبارات فوق است يافت نمي شود.

مهمتر از همه كلمه «عكف است» كه در كليه ي مشتقات و شعبات اين ماده يك نوع مفهوم ملازمت و انقطاع از ديگري و اختصاص و تعلق به چيز وجود دارد. در (منجد) گويد عكف عكوفا علي الأمر حرسه عليه و الزمه به و علي الأمر لزمه مواظبا.

بنابراين نوع شرفيابي و تشكيل جلسات در محفل حسين (ع) با محافل ديگر اين فرق را داشته كه مردم در اين محفل مقدس مانند مردم معتكف و متعبد يك نوع انقطاع از دنيا در خود احساس مي كردند و خود را مانند غلامان حلقه به گوش ملتزم ركاب همايون آن حضرت و متعلق به صفاي نوراني و مختص به ذيل معنويات او قرار مي دادند.

گويا حسين (ع) هر وقت به گفتار مي آمد از خفاياي غيب خبر مي داد و رموز باطن را كشف مي كرد.

هر وقت سكوت اختيار مي فرمود مانند نقطه اي تلقي مي شد كه در فاصله هاي سطرها قرار مي گيرد و يك معنا را به دست ناظر مي دهد كه آن معنا با هيچ لفظي ادا نمي شود و در عين حالي كه ملفوظ نيست يك معناي مثبت را به مغزها تحويل مي دهد و معلوم است پاره ي حقائق


با لفظ درك نمي شود و آنها را بايد از سكوتهاي عميق فهميد.

در اين خبر مي توان گفت صورت كامله ي حسين (ع) بيان شده و بعد از همه ي اينها از خبر استفاده مي شود كه حسين (ع) برخلاف آنچه در بعضي كتب اخبار گفته شده، كه شخصي بوده كم گفتار و كم آثار، بلكه او در ابواب مختلف فقه و اخلاق و اقتصاد آثاري دارد. حسين (ع) مرد حديث و از رجال علم و روايت بوده و ما در اينجا تبركا به برخي از آنها كه در مسانيد اهل سنت هم آمده اشاره مي كنيم. [3] .



پاورقي

[1] سمو المعني في سمو الذات ص 84.

[2] سمو المعني في سمو الذات ص 84.

[3] در سالهاي اخير مسند الحسين تأليف شيخ عزيزالله عطاردي به طبع رسيده که کليه رواياتي که از حسين (ع) در ابواب مختلف فقه و اخلاق و اقتصاد و محاسبات وارد شده جمع آوري کرده و کتابي به نام مجموعه کلمات امام حسين (ع) از چهار نفر جمع آوري شده و در اکثر ابواب فقه از حسين (ع) رواياتي نقل کرده اند.