بازگشت

خطبه ي او در رد زنادقه


و در رد خوارج و مشبهه خطبه اي بسيار عالي دارد كه نقل مي شود: «ايها الناس اتقوا


هولاء المارقة الذين شبهون الله بانفسهم يضاهئون قول الذين كفروا من اهل الكتاب بل هو الله ليس كمثله شي ء و هو السميع البصير لا تدركه الابصار و هو اللطيف الخبير استخلص الوحدانيه و الجبروت و امضي المشية و الارادة و القدرة و العلم بما هو كائن لا منازع له في شيئي من امره و لا كفو له يعادله و لا ضد ينازعه و لا سمي له يشابهه و لا مثل له يشاكله لا تتداوله الامور و لا تجري عليه الاحوال و لا تنزل الاحداث و لا يقدر الواصفون كنه عظمته و لا يخطر علي القلوب مبلغ جبروته لانه ليس له في الاشياء عديل و لا تدركه العلماء بألبابها و اهل التفكير بتفكيرهم الا بالتحقيق [1] ايقانا بالغيب لانه لا يوصف بشيي ء من صفات المخلوقين و هو الواحد الصمد ما تصور في الاوهام فهو خلافه ليس برب من طرح تحت البالغ و معبود من وجد في هواء او غير هواء هو في الاشياء كائن لا كينونة محظور بها عليه، و من الاشياء بائن لا بينونة غائب عنها ليس بقادر من قارنه ضد اوساواه ند ليس عن الدهر قدمه و لا بالناحية اممه احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار و عمن في السماء احتجابة كمن في الارض، قربه كرامته و بعده اهانته لا يحله (في) و لا توقته (اذ) و لا توامره (ان) علوه من غير توقل و مجيئه من غير تنقل يوجد المفقود و يفقد الموجود و لا تجتمع لغيره الصفتان في وقت يصيب الفكر منه الايمان به موجودا و وجود الايمان لا وجود صفة به توصف الصفات لابها يوصف و به تعرف المعارف لابها يعرف فذلك الله لا سمي له سبحانه ليس كمثله شي ء و هو السميع البصير. [2] .

اي مردم بپرهيزيد از اين فرقه ي خوارج كه خدا را به نفس خودشان تشبيه مي كنند و از گفتار كفار اهل كتاب پيروي مي كنند، بلكه اوست خدايي كه مانند او چيزي نيست و اوست شنونده و بيننده. درك نمي كند او را ديده ها و اوست قهرمان و آگاه.

اوست مخصوص بوحدانيت و كبرياء سلطنت و سبقت گرفته مشيت و اراده و قدرت و علم او به هر آن چيزي كه به وجود خواهد آمد. در مقابل اوامر در هيچ مورد ستيزه كننده وجود ندارد، نظيري ندارد كه همتاي او شود و مخالفي ندارد كه با او خصومت نمايد. همنامي ندارد كه شبيه او باشد و مانندي ندارد تا هم شكل او باشد. تراكم كارها در دستگاه او موجب نوبت و تأخير نمي شود و زمان بر او جريان ندارد و محل و منزل براي حوادث واقع نمي شود.

كسي به كنه عظمت او نتواند برسد تا او را وصف كند. عقول ميزان عظمت و كبريايي او را


نتواند درك كند زيرا در موجودات همتا بر او نيست تا بوسيله ي آن ذات او را بشناسد. دانشمندان با قواي دراكه ي خود نتوانند او را درك كنند و صاحبان فكر با تفكرات خود او را نتوانند بيابند مگر با تصديق كردن اخبار احاديث كه حجج خدا در وصف او گفته اند، زيرا خداوند با اوصاف مخلوقات توصيف نگردد.

اوست خداي يكتا و مرجع اتكاء و پناهگاه و هر چه در وهم و خيال ها متصور شود او برخلاف آن است. و نيست پرورش دهنده كسي كه در تحت تبليغ قرار گرفته و معبود كسي كه در فضاي جو و يا در غير فضا قرار گرفته اند. [3] .

او در همه ي موجودات هست ولكن نه بطوري كه ممنوع بشود بر آنها و بلكه دست قدرتش و تسلطش بر اشياء حاكم است و از موجودات فاصله دارد، لكن نه مانند فاصله ي غائبها (كه از مغيب عنه غافل باشند و از حالات آن بي خبر گردند). قدرتش مخصوص نيست بر كساني كه براي او ضد قرار داده اند يا او را با موجود ديگر همتا و مانند قرار داده اند.

قدم او از هر قدم زماني نيست (كه زمان مقارن او شود) و در يك ناحيه ي مخصوص مقصود نيست بلكه در هر جهت كه متوجه شوي اوهست (اينما تولوا فثم وجه الله).

از درك عقلها بالاتر است و عقول كنه او را نتواند كه درك كند، همانطوري كه ديده نتواند او را ببيند همانگونه كه اهل زمين از درك او عاجز است اهل آسمان هم از درك او عاجز است.

معناي قرب و نزديك بر او كرامت اوست به انسان، و دوري او خوار و ذليل كردن انسان است. احاطه نكند او را ظرفي، و فرا نگيرد او را زماني، و با هيچ شرطي مشروط نمي شود. علو مقام او با رفعت مكاني نباشد، و آمدن او با حركت انتقالي نشود، نيست او را به وجود آورد و موجود را معدوم سازد.

اين دو صفت (يعني ايجاد و اعدام) در وقت واحد جز براي او براي هيچ كس ديگري اجتماع نكنند. فكر درباره ي او منتهي بدرك يك موجود مي شود كه يك وجود اطميناني است نه وجود وصفي ظن آور. با ذات او صفات معرفي مي شود نه آنكه با صفات ذات او معرفي شود، با ذات او كليه ي اشياء شناخته مي شود نه آنكه بوسيله ي اشياء او را معرفي توان كرد.


اين است خدائي كه همتايي بر او نيست و منزه است او كه همتائي بر او نباشد و شنونده و بيننده است.


پاورقي

[1] التحقيق به معني التصديق و استثناء منقطع است. به معني ولکن يدرک بالتصديق بما اخبر عنه الحجج ايمانا بالغيب.

[2] تحف العقول ص 248.

[3] يعني ربوبيت و معبودي او مخصوص به اين افراد نيست بلکه او خالق و معبود همه‏ي موجودات است.