بازگشت

حسين و علت عدم قيام عليه معاويه


در اين مورد سخن زياد است و هر كس راهي را پيموده و نظري استنباط كرده. بعضي از معاصرين از بعضي صاحب نظران علت عدم قيام امام حسين (ع) پس از وفات حضرت مجتبي عليه معاويه را معلول تظاهر معاويه به دين اسلام دانسته اند. يعني چون معاويه ظاهر دين را حفظ مي كرد از اين جهت خطرش براي اسلام به اندازه ي يزيد نبود، ولي يزيد حتي ظاهر دين را هم حفظ نمي كرد و از اين جهت خطرش از معاويه بيشتر بود و انقلاب بر ضد يزيد ضرورت داشت.

نظر ديگري كه نقل كرده اند اين است كه علل عدم قيام در زمان معاويه نبود شرائط بود و


در زمان يزيد شرايط قيام موجود بود والا هر دو پدر و پسر از ديگري جائرتر و بدتر بودند و بقول معروف: سگ از توله نجس تر و توله از سگ پليدتر بود.

اين طور هم شرح داده اند كه در زمان معاويه و يزيد هر دو مقتضي قيام و انقلاب بر ضد آن دو موجود بوده و آن عبارت بود از اعمال ضد اسلام اين دو عنصر فساد از طرفي، و لزوم نجات دادن اسلام از طرف ديگر. ولي در زمان معاويه مانع بزرگي در بين بود و آنقدرت حكومت ريشه دار و با سابقه ي معاويه [1] بود كه نمي گذاشت انقلاب به ثمر برسد و از اول معلوم بود كه از نظر مجاري طبيعي قيام بر ضد او شكست مي خورد و نتيجه معكوس مي داد.

اما با مرگ معاويه اين مانع برداشته شد و فرصت مناسبي به دست آمد كه در طليعه ي حكومت لرزان و ضعيف يزيد با يك انقلاب مسلحانه امكان داشت حكومت صددرصد اسلامي تشكيل گردد و سلطنت بني اميه برچيده شود.

سپس براي تحكيم اين نظريه و تضعيف نظريه ي سابق به جنايات معاويه استناد شده و گفته شده كه معاويه ابدا تظاهرش به دين بيشتر از يزيد نبوده و اين جنايات را بي پرده و بي پروا انجام مي داده:

1- شرابخواري (الغدير ج 10 ص 279)

2- پوشيدن حرير ابريشم (الغدير ج 10 ص 216)

3- استعمال ظرف طلا يا نقره (الغدير ج 10 ص 612)

4- استماع آهنگ خواننده ها (شرح ابن ابي الحديد ج 16 ص 161)

5- قضاوت برخلاف اسلام (الغدير ج 10 ص 196)

6- ترك مجازات دزدها (الغدير ج 10 ص 214)

7- امر به لعن علي (ع) در خطبه ي نماز جمعه (الغدير ج 10 ص 257)

8- قتل و غارت شيعيان بوسيله ي بسر بن ارطاة (الغدير ج 11 ص 16 و 17 و 18)

9- اعدام حجر بن عدي و يارانش (الغدير ج 11 ص 25)

10- اعدام عمرو بن حمق خزاعي (الغدير ج 11 ص 41)

11- قتل شيعيان (الغدير ج 11 ص 28)


12-جعل احاديث در مذمت علي (الغدير ج 11 ص 28)

13-جعل احاديث در مدح عثمان (الغدير ج 11 ص 28)

14-جنگ با علي (ع) كه تلفات آن هفتاد و پنج هزار نفر و بيشتر است. (مروج الذهب ج 2 ص 3)

15-قتل مالك اشتر (مروج الذهب ج 2 ص 409)

16-تجاوز به مصر و قتل محمد بن ابي بكر (مروج الذهب ج 2 ص 409)

17-خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه (مروج الذهب ج 3 ص 32)

18-قتل امام حسن (ع) كه تنها اين جنايت را مخفي و سري انجام داد. (مروج الذهب ج 2 ص 427)

19-تحميل ولايت عهدي يزيد بر امت اسلام (كامل ابن اثير ج 3 ص 503)

20-مشروعيت دادن فرزند زنازاده. (شرح ابن ابي الحديد ج 16 ص 187)

سپس در اثبات اين مدعا گفته شده: اگر جنايات معاويه را قبل از سلطنت او با جنايات يزيد قبل از سلطنت وي مقايسه كنيم جنايات پدر از پسرش بيشتر است. [2] .

در مقابل اين نظريه آيت ا... صافي در كتاب خود موسوم به «شهيد آگاه» كه در رد كتاب «شهيد جاويد» نوشته شده مطالبي آورده و نتيجه گرفته كه يزيد از معاويه خبيث تر بود و اگر مدت سلطنتش به ميزان پدرش مي رسيد از دين اسلام حتي نامي هم باقي نمي گذاشت و قيام امام را در زمان يزيد و عدم قيام را در زمان معاويه معلول چهار علت ديگر ذكر كرده كه نگارنده گفتار او را بطور خلاصه نقل مي كند:

1- شرايط نهضت در زمان معاويه فراهم نبود و اگر امام قيام مي كرد شهادت حسين (ع) براي اسلام ثمربخش نمي شد و بعلاوه معاويه ي حيله گر و با وسايلي كه در دست داشت نتيجه ي شهادت را بنفع خود تمام مي كرد، حال اينكه در زمان يزيد اين امكانات نبود، زيرا حكومت او نوبنياد و لرزان و سست بود.

2- امام با حكومت يزيد از اول اخذ بيعت مخالف بود و ناچار بود قيام كند.

3- معاويه به امام متعرض نشد و امام هم ساكت نشست، ليكن يزيد بر او متعرض شد و از او بيعت خواست و امام هم قبول نكرد و قيام نمود.


4- تشكيل حكومت نه در زمان معاويه فراهم بود و نه در زمان يزيد، زيرا معاويه در زمان خود زيربناي حكومت اموي را محكم ريخته بود و با هر مخالفتي از بين نمي رفت. [3] .


پاورقي

[1] معاويه از زمان عمر تا شهادت علي (ع) که قريب بيست و دو سال مي‏شد، در شامات حاکم خود مختار بود و بعد از شهادت علي (ع) بيست سال زمامدار بلامنازع کشورهاي اسلامي بود.

[2] شهيد جاويد: ص 226-216.

[3] شهيد آگاه صفحه 98-294.