بازگشت

جذبه ي حسين در بالاي منبر


جمعي از منافقين به معاويه گفتند: براي آنكه تا حدي از نگراني تو در درباره ي حسين بن علي كاسته شود. بهتر است كه او را به منبر دعوت كني تا براي مردم خطبه بخواند. بديهي است وقتي مردم گفتار او را شنيدند عظمت او در نظر مردم پايين خواهد آمد.

معاويه كه در سياست، روباه صفت بود گفت: من اين كار را درباره ي برادرش حسن (ع) كردم، اما وقتي خطبه را آغاز نمود به حدي از خود فصاحت و بلاغت نشان داد كه ما را پايمال واز نظر مردم ساقط كرد. با او وصف اصرار منافقين به حدي شد كه معاويه بناچار از آن حضرت درخواست نمود تا به منبر رفته و براي مردم خطبه بخواند. امام قبول فرمود و بر منبر تشريف برد و پس از حمد و ثنا چنين گفت:

مائيم لشكرهاي غالب و قاهر خدا و مائيم عترت و عشيرت رسول خدا. هيچ كس را با اين حضرت قربت و قرابت ما نيست، و مائيم اهل بيت پاك و پاكيزه ي او و مائيم يكي از ثقلين و رسول خدا با قرآن كريم همانند فرموده، آن قراني كه داراي تفصيل تمامت اشياء است و اطراف آن از باطل و لاطائل پرداخته و پيراسته است، و تفسير و تاويل آن بي زياده و نقصان


در نزد ماست و ما را با حالت حيراني و ترديد معطل و منتظر نمي گذارد، بلكه ما از حقايق آن كه در نزد ماست تبعيت مي كنيم، پس اطاعت كنيد ما را و سر از فرمان ما نتابيد، زيرا خداوند اطاعت ما را بر شما واجب ساخته است.

اطاعت كنيد خدا و رسول خدا و اولي الامر را و آنجا كه در كاري درمانده شويد به كتاب خدا و خطاب رسول بازگشت نمائيد تا آنانكه از تفسير و تاويل آگاهند شما را آگاه سازند و اگر فضل و رحمت خدا شاملتان نشود كمتر كسي از حيله و دام شيطان خلاصي يافته، پس به هوش باشيد و گوش به دعوت شيطان ندهيد، مانند آن اشخاص نباشيد كه به آنها گفت «لا غالب لكم اليوم من الناس و اني جار لكم فلما ترائت الفئتان نكص علي عقبيه قال اني بري ء منكم» [1] .

چنانچه اين دشمن قوي پنجه شما را شيفته و به طمع دوستي فريفته سازد بناگاه از شمار وي برگرداند و شما را درهم شكند و با شمشير و نيزه و خدنگ كيفر نمايد، آن وقت است كه يك تن از شما بسلامت نرهد و شما و ايمان شما را خط امان ندهد. اين كلمات بر معاويه بسيار گران آمد، وليكن قهرا از بيانات حسين (ع) تشكر كرد و گفت: خدايت خير دهد يا اباعبدالله! خوب ابلاغ فرمودي. [2] .


پاورقي

[1] (الانفال: 48) کسي امروز بر شما غالب نخواهد شد و من کمک و مددکار شما هستم همين که دو فوج طرفين را بهم زد خود به عقب برمي گردد و به استهزاء مي گويد: من از اعمال ناشايست شما برکنارم.

[2] بحار ج 44 ص 205.