بازگشت

عزت نفس حسين


علاوه بر خصائص و اوصاف گذشته، امام (ع) عزت نفس خود ر ا تا دم مرگ حفظ نمود و دست به بيعت نداد اگر به بيعت در مجلس وليد تن در نداد - اين چندان مهم نبود، زيرا عوامل و شرايط موجود، امام را در آن مجلس در محاصره و مضيقه به تمام معنا نگذاشت و شهر مدينه وطن خودش بود و ياران پيغمبر كم و بيش در آنجا وجود داشتند و مخالفين يزيد با حسين (ع) همراه بودند و آل هاشم همه دسته جمعي منتظر فرمان امام دم در مجلس وليد ايستاده بودند و مي توان گفت قواي امام از تاكتيك وليد كم نبود و تازه پيشنهاد وليد تنها بيعت و پذيرفتن خلافت يزيد بود و از پذيرش اطاعت ابن زياد سخني در بين نبود.

اما از مطالعه ي تاريخ قيام امام معلوم مي شود كه پس از محاصره ي آن حضرت دو مسأله مطرح بوده است يكي آنكه امام خلافت يزيد را بپذير و ديگر آنكه ذليلانه و خاضعانه تسليم ابن زياد گردد.

امام در يكي از خطبه هاي روز عاشورا به اين مطلب اشاره فرمود: «الا ان دعي بن دعي قد ركزني بين اثنتين: بين السلة و الذلة هيهات منا الذلة فابي الله ذلك لرسوله و للمؤمنين الخ. [1] يعني: آگاه باشيد اين پسر خوانده پسر فرزند خوانده (ابن زياد) مرا بين دو امر ناچار كرده: يا شمشير كشيدن و جنگ كردن و يا قبول ذلت، حال اينكه محال است از ما ذلت، زيرا خداوند آن را بر رسول خود و بر مؤمنين روا ندانسته.

در اين خطبه از خلافت يزيد حرفي مطرح نيست و آنچه مطرح است بايد حسين (ع) بدون


قيد و شرط تسليم ابن زياد گردد و معلوم نبود كه او با امام چه رفتار خواهد كرد و حسين عزيز عزت نفس خود را باز حفظ كرد. بعلت آنكه خداوند به ذلت مؤمن اجازه نداده، بعلاوه شرافت ذاتي و عظمت خانواده ي حسين اين اجازه را نمي دهد لذا مي فرمود (حجور طابت و انوف حمية و نفوس ابية) [2] و آغوش هاي پاك حسين را پرورش داد و گردن فرازان با غيرت و نفسهاي غير خاضع كه حسين (ع) از آنها به وجود آمده مانع از اين ذلت بود.

اين استقامت و حفظ عزت نفس در مراحل اخير مبارزه ي امام بيشتر تجلي كرد. گو آنكه مقاومت حسين (ع) در مقابل دستگاه ديكتاتوري يزيد در همه ي مراحل مردانه و شجاعانه بود و ليكن اين عظمت روحي از صبح عاشورا تا وقت شهادتش حيرت انگيز و بهت آور است، و بدون مبالغه هيچ قلم توانا و زبان گويايي نمي تواند آن را آنچنان كه هست تحرير و تقرير نمايد.

آنگاه كه حسين بن علي (ع) در محاصره ي شديد نيروهاي مسلح ابن زياد قرار گرفته و سپاه متجاوز آماده بود تا با يك حمله كار آن حضرت را يكسره كند، و آنگاه كه برق شمشيرهاي هزاران نظامي مسلح دشمن [3] چشم ها را خيره كرده و دلها را مي لرزاند، و آنگاه كه سوز تشنگي، سراپاي وجود امام را مي گداخت و جهان در چشمش تيره و تار شده بود، آنگاه كه زنان و كودكان امام در خيمه ها منقلب و پريشان، در حال سوز و گداز به سر مي بردند، آنگاه كه خاندان آن حضرت در حال بلاتكليفي و نگراني از آينده و در انتظار اسارت دقيقه شماري مي كردند، و آنگاه كه ناله هاي جانسوز زنان و كودكان تشنه و سرگردان قلب پرمهر حسين (ع) را مي لرزاند و جگرش را چاك مي زد، امام در چنين اوضاع وحشتزا و كوبنده اي كه هر پهلوان مردافكني را بيچاره مي كند، و در چنين عرصه ي پرمحنتي كه شيردلان را به زانو درمي آورد، و در ميان چنين طوفان بلايي كه هر ناخداي زبردست، خود را گم مي كند مي فرمود: «هيهات منا الذلة» ما هرگز ذلت را نمي پذيريم و مي گفت «لا اعطينهم بيدي اعطاء الذليل« [4] من دست ذلت به دست اينان نمي دهم.

سلام گرم عاشقان آزادگي بر تو باد اي رهبر آزادگان كه ذلت را نپذيرفتي و به خون خود غلتيدي. درود پرشور شيفتگان حق و عدالت بر روانت اي فرشته ي بشر سيما كه در راه عدالت


عاشقانه جان دادي، و سلام سوزان دلباختگان آزادي و انسانيت نثار بارگاه عظمت و جلال تو باد اي مرد آسماني و ملكوتي كه در راه آزادي از همه چيز خود درگذشتي.


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي ج 2 ص 7.

[2] مقتل خوارزمي ج 2 ص 7.

[3] بحار ج 44 ص 298.

[4] تاريخ طبري ج 4 ص 323.