بازگشت

علو همت حسين و صغر دنيا


ابن شهر آشوب در مناقب اين اشعار را آورده:



سبقت العالمين الي المعالي

بحسن خليقة و علو همه



يريد الجاحدون ليطفؤه

و يأبي الله الا ان يتمه [1] .



وي به زندگي دنيا بي اعتنا بود به طوري كه از مرگ هم هراسي نداشت و كوچك ترين توجهي به آنان نمي كرد غير از برهان خدا و رضاي او كه با خون حسين ممتزج بود. و هر چيز عزيز و پست و پرقيمت و بي قيمت در نظر او فداي دين و حقيقت بود.

استاد علائلي گويد: از اين نظر سزاوار است كه بعد از جد بزرگوارش پايه گذار ثاني دين ناميده شود و يا تجديد كننده ي فرائض لقب گيرد. به طوري كه شاعر هندي «معين الدين اجميري» [2] گفته: حسين (ع) در آن شرايط موجود كه اسلام با آن دست به گريبان بود مرگ را خوشبختي مي دانست و زندگي با ستمكاران را ملالت و رذالت معرفي مي كرد و مي فرمود: اني لا اري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما. [3] .

به عبارت روشن تر مرگ كه در نظر همه ي اهل دنيا سخت و رنج آور است اگر با پذيرفتن حكم ظالمان و زندگي در زير نفوذ آنان مقايسه شود، بايد گفت مرگ بهتر است.

خطبه اي كه آن حضرت در «بطن الرمه» ايراد فرمود مهمتر از همه ي اينهاست كه ما ترجمه ي قسمتي از آن را در اينجا مي آوريم:


«اي مردم! زندگي همين لوليدن چون كرمها و خوردن و آشاميدن چون بهايم نيست و هدف وجود آدمي نيز اسارت در دست شهوت و هوا و هوس نيست. كجاييد اي مردم! مركب غفلتي كه زير پا داريد شما را به كجا و تا كجا خواهد برد؟! اينكه شما بدان دل خوش كرده ايد زندگي نيست، فساد است. شما استخوان يكديگر را مي جويد و خون همديگر را مي خوريد و به هستي يكديگر با چشم بغض و عداوت مي نگريد. همه ي اين نكبت ها را دست ظلم بر شما تحميل كرده است. من مي روم تا اين دست را قطع كنم. مي روم تا ظالمان را نابود سازم، ولي شما مرا مي ترسانيد و مي گوييد خون تو را خواهند ريخت! غافل از آنكه خون مظلومان چون بر زمين ريزد، جوششي خواهد كرد و موج خواهد زد و امواج خروشانش ستمگران را به غرقاب فنا خواهد انداخت. اين است راه من و اين است هدف من. آنان كه با من هستند بيايند و كساني كه سوداي ديگر دارند بازگردند.



بزرگ فلسفه ي قتل شاه دين اين است

كه مگر سرخ به از زندگي ننگين است [4] .



كردار حسين سرمشق فداكاري و رفتارش نقشه ي سعادت طلبي است. افكار بلند حسين (ع) براي جوانان دنيا بهترين راهنماي ايفاي وظايف شرافت و شعار حسين (ع) براي سربازان عالم روشنترين مشعل اجراي دقيق شهامت است. حسين (ع) مظهر اكمل صداقت و صفاست و مثل اعلاي سماحت و وفا.

حسين سر باخت ولي با ستمگران نساخت. حسين (ع) در قتلگاه شرافتمندانه جان سپرد، ولي به ستمكاران دست بيعت و اطاعت نداد. حسين (ع) هر چه داشت در كف گذاشت و يكباره تقديم خدا نمود، ولي در برابر اجنبي سر تمكين فرود نياورد. حسين (ع) از خانه و خاندان و جوانان و كودكان خود چشم پوشيد، ولي در مقابل بيگانگان گردن خضوع و مذلت خم نكرد. حسين (ع) براي بقاي ملت و سنت هيچ ديوار و سدي را مانع نديد و براي پيش بردن مقصود و مرام و مطلوب خويش هيچ زحمت و اذيتي را مانع راه ندانست.

حسين شريف، نام بلند را زندگي جاويدان به شمار آورد و به همين لحاظ مي فرمود: من مرگ با شرافت را جز خوشبختي و زندگي با ستمگران را جز نكبت و ملالت نمي بينم.


ابن ابي الحديد [5] گويد: سيد اهل الاباء الذي علم الناس الحمية و الموت تحت ظلال السيوف اختيارا له علي الدنية ابوعبدالله الحسين بن علي بن ابيطالب الذي عرض عليه الامان و اصحابه فانف من الذل. [6] .

سرور و پيشواي كساني كه به مردم درس جوانمردي و شهامت و مرگ شرافتمندانه را در زير سايه شمشيرها ياد داد و به ذلت تن نداد همان حسين بن علي بود به وي و يارانش پيشنهاد امان و تسليم داده شد و او نپذيرفت و از قبول آن، ننگ داشت.


پاورقي

[1] مناقب ج 4 صفحه 72، ترجمه‏ي اشعار: بر همه‏ي اهل عالم سبقت گرفتي يا حسن خلق و علو همت خود. منکرين حق مي‏خواستند نور او را که نور خدا بود خاموش کنند و خدا از اجراي اراده‏ي آن جلوگيري کرد و نور خود را به کمال رسانيد.

[2] سمو المعني في سمو الذات ص 102.

[3] تحف العقول ص 174.

[4] حسين (ع) مظهر آزادگي مقدمه صفحه‏ي د.

[5] در باب اشعار عرب در باب (الأباء) يعني جوانمردي و شهامت ج 3 ص 245.

[6] شرح ابن ابي الحديد ج 3 ص 249.