بازگشت

عزم و اراده ي حسين


حسين عظيم الشان در اين خصيصه ي بارز، مقامي بسيار شگفت انگيز داشت و شايد برجسته ترين موارد عزم و اراده ي شكست ناپذير او وقتي بود كه سپاه كفر بر وي يورش آورده و خيام او را تيرباران كردند.

حسين (ع) برخاست و نگاهي به آن تيرها و نگاهي به ياران خود نمود و فرمان آماده باش داد، سپس فرمود: «قوموا رحمكم الله الي الموت الذي لابد منه فان هذه السهام رسل القوم اليكم». يعني: برخيزيد خدا شما را رحمت كند و از مرگي كه چاره اي از آن نيست استقبال نماييد. اينك تيرهاي اين قوم به سوي شما جاري است. يارانش برخاستند و ساعتي با آنها رزم كردند و جمعي به شهادت رسيدند و به خاك و خون غلتيدند.

در اين هنگام بود كه حسين (ع) با دست خود محاسن شريفش را گرفت و فرمود: «اشتد غضب الله علي اليهود اذ جعلوا له و له ابنا اشتد غضبه علي النصاري اذ جعلوه ثالث ثلاثة و اشتد غضبة علي المجوس اذ عبدو الشمس و القمر دونه و اشتد غضبه علي قوم اتفقت كلمتهم علي


قتل ابن بنت نبيهم اما و الله لا اجيبهم الي شيي ء مما يريدون حتي القي الله و انا مخضب بدمي. [1] .

يعني: خشم خدا بر يهود سخت شد وقتي كه براي او فرزندي قرار دادند و بر نصارا سخت شد وقتي كه او را ثالث ثلاثة خواندند و بر مجوس غضبش سخت شد هنگامي كه خورشيد و ماه را پرستيدند و خشم خدا شدت يافت بر قومي كه اتفاق كردند بر قتل پسر پيغمبر خودشان!

به خدا قسم آنان را به آنچه مي خواهند جواب نمي دهم تا آنكه ملاقات كنم خدا را در حالي كه به خون خود خضاب شده باشم.

«ثم ايم الله تلبثون بعدها الا كريث ما يركب الفرس حتي تدور بكم دور الرحي و تقلق بكم قلق المحور عهد عهده الي ابي عن جدي فاجمعوا امركم و شركائكم ثم لا يكن امركم عليكم غمة ثم اقفوا الي و لا تنظرون اني توكلت علي الله ربي و ربكم.».

يعني: به خدا سوگند بعد از من درنگ نخواهيد كرد مگر به مقداري كه يك سوار بر اسب نشيند تا روزگار بر شما چون آسيا بگردد و چون محور مضطرب شويد، و اين يك عهدي است كه پدرم از جدم مرا به آن خبر داده است.

پس شما كار خودتان را فراهم كنيد و همكارانتان را گرد آوريد و بر من بتازيد و مهلت ندهيد، من بر خدائي كه پروردگار من و پروردگار شماست توكل كرده ام.



پاورقي

[1] سموا المعني في سمو الذات ص 101.