بازگشت

دوستي حسين از ديدگاه رسول اكرم


روايات در اين باب به دو دسته تقسيم مي شود: برخي درباره ي وجوب محبت حسين (ع) است و قسمتي در قبح بغض حسين (ع) است بطوري كه بغض او را با بغض پيامبر برابر شمرده. گذشته از آيات كه اين پنج نور مقدس را يكي شمرده و نيز احاديثي كه حسين (ع) را از نبي (ص) و او را از حسين (ع) قرار داده خوب واضح مي شود كه حب حسين (ع) دوستي با پيامبر و بغض او بغض رسول خداست.

دسته ي اول به حد تواتر است، از جمله ابن عبدالبر يوسف بن عبدالله [1] در كتاب استيعاب و محب الدين طبري در ذخائر العقبي از عبدالله بن عمر نقل كرده اند كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود: «من احبني فليحب هذين» يعني: هر كس مرا دوست دارد بايد اين دو - يعني حسن و حسين (ع) - را دوست بدارد. [2] .

ابن حجر عسقلاني در كتاب خود الاصابه في تمييز الصحابة نظير اين حديث را از شداد بن الهاوي روايت كرده است. [3] .

محب الدين طبري در ذخائر العقبي گويد: احمد بن حنبل از يعلي بن مره روايت كرده كه حسن و حسين (ع) بسوي رسول اكرم (ص) آمدند در حالي كه از يكديگر در تشرف به محضر جد بزرگوار خود پيشي مي جستند. يكي از ايشان پيش از ديگري رسيد پيغمبر خدا دست به


گردنش انداخت و او را به سينه ي خود چسبانيد و او را بوسيد. سپس آن ديگري رسيد پيامبر او را هم مانند اولي بوسيد و فرمود: «اني احبهما فاحبوهما» يعني: من هر دوي اينها را دوست مي دارم و شما نيز آن دو را دوست بداريد. [4] .

دسته ي دوم: ابن حجر هيثمي در صواعق از هارون الرشيد و او از پدرانش و از ابن عباس بازگو كرده كه رسول اكرم (ص) فرمود: «من احب الحسن و الحسين (ع) فقد احبني و من ابغضهما فقد ابغضني» يعني هر كس حسن و حسين (ع) را دوست بدارد هر آينه مرا دوست داشته و هر كس آنها را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. [5] .

اين حديث بين محدثين مشهور است و از زبان پيغمبر شنيده شده است. همچنين در برخي سندهاي ديگر چنين آمده كه: پيغمبر بيرون آمد در حالي كه حسن و حسين (ع) با او بودند بر يك دوش آن حضرت حسن (ع) و بر دوش ديگر حسين (ع)، يك بار حسن (ع) را مي بوسيد و بار ديگر حسين (ع) را تا به ما رسيد و فرمود: هر كس اينها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس آنها را دشمن بدارد تحقيقا مرا دشمن داشته است. [6] .

در سند احمد در يكي از دو حديثي كه هارون الرشيد در اين موضوع نقل كرده، عبارت آن حديث اين است: «الحسن و الحسين (ع) من احبهما ففي الجنة و من ابغضهما ففي النار.» يعني: هر كس حسن و حسين (ع) را دوست بدارد در بهشت است و هر كس آنها را دشمن بدارد در آتش است. [7] .

سيد احمد زيني دحلان در السيرة النبوية و ابن حجر هيثمي در صواعق چنين آورده اند: «ان رسول الله (ص) اخذ بيد الحسن و الحسين ع فقال من احبني و احب هذين و اباهما و امهما كان معي في درجتي يوم القيامة.» [8] يعني: رسول خدا (ص) دست حسن و حسين (ع) را گرفت فرمود هر كس دوست بدارد مرا و دوست بدارد اين دو پسر مرا و پدرشان را و مادرشان را، روز قيامت با من در دريچه ي امن خواهد بود.

طبراني [9] از سلمان روايت كرده كه پيغمبر (ص) فرمود: «من احب الحسن و الحسين (ع)


احببته و من احببته احبه الله و ادخله الجنة جنات النعيم و من ابغضهما اوبغي عليهما ابغضته و من ابغضته ابغضه الله و ادخله الجحيم و له عذاب مقيم.» [10] يعني: هر كس حسن و حسين (ع) را دوست بدارد من او را دوست مي دارم و هر كسي كه من او را دوست بدارم خدا او را دوست دارد و هر كس خدا او را دوست بدارد او را داخل بهشت مي كند و هر كس آنها را دشمن بدارد يا بر آنها ستم كند من او را دشمن مي دارم و هر كس را من دشمن بدارم خدا دشمنش مي دارد و او را داخل دوزخ مي سازد و از براي اوست عذاب جاويدان.

علامه مفيد اين حديث را با تفاوت مختصر از سلمان فارسي نقل كرده و آن روايت چنين است: «اللهم اني احبهما و احب من احبهما و قال (ص) من احب الحسن و الحسين (ع) احببته و من احببته احبه الله و من احبه الله ادخله الجنة و من ابغضهما ابغضه الله و من ابغضه الله ادخله النار.» [11] .


پاورقي

[1] ابن عبدالبر يوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر حافظ اندلسي قرطبي اولاده مالکي المذهب در فروع، اشعري الاصول در عقايد از محدثين کشور اندلس اسپانياي» امروزه بوده و در حديث و آيات قرآن حافظ بي نظيري در کشور خود بوده و به «حافظ مغرب» شهرت داشته و ناصبي و متعصب بوده. او تأليفاتي نفيس از خود به يادگار گذاشته، از جمله کتاب استيعاب في معرفة الاصحاب. وي به سال 463 وفات يافت. (ج 6 ريحانه الادب ص 75).

[2] استيعاب ص 280.

[3] الاصابه ج 1 ص 330.

[4] ذخائر العقبي ص 123.

[5] صواعق ص 90، بحار ج 43 ص 303.

[6] پرتوي از عظمت حسين ص 46، بحار ج 43 ص 304

[7] مسند احمد ج 2 ص 288.

[8] السيرة النبويه ص 368، صواعق ص 185.

[9] طبراني سليمان بن احمد بن ايوب به سال 360 در طبريه شام متولد شده و از مشاهير محدثين و حفاظ عامه بوده و در عصر خود در حفظ حديث کم نظير بوده است. به جهت تحصيل به کشور عراق و حجاز و مصر و شهرهاي جزيره مهاجرت نمود و در ظرف 33 سال سياحت خود از هزار نفر استاد، حديث اخذ نموده و گويند سي سال روي حصير خفته و به جمع آوري حديث و حفظ آن بسيار علاقه داشت و از مصنفات مفيد او معجم اوسط و معجم صغير و معجم کبير در اسامي صحابه مي‏باشد و ابونعيم اصفهاني از وي روايت مي کند. او سرانجام در روز شنبه 28 ذي القعده 360 در صد سالگي در اصفهان درگذشت و ابونعيم اصفهاني بر وي نماز خواند. (ريحانه الادب ج 3 ص 15).

[10] کنز العمال ج 6 ص 222.

[11] ارشاد ص 108.