بازگشت

ياري حسين به امر پيامبر


خوارزمي در مقتل خود نقل كرده كه حسين (ع) با ابن عباس فرمود: آيا مي داني كه من پسر فاطمه و دختر رسول خدايم؟

ابن عباس عرض كرد: آري غير از تو كسي را نمي شناسم كه پسر پيغمبر باشد و ياري و نصرت تو بر اين امت واجب است، آنچنانكه روزه و زكات واجب است و يكي از اين دو فريضه بدون ديگري پذيرفته نشود.

امام فرمود: پس راي تو چيست در حق مردمي كه پسر دختر پيغمبر را از وطن و خانه و جايگاه و زادگاه او و حرم رسول (ص) و جوار قبر پيغمبر و مسجد و محل هجرت آن حضرت خارج نمودند و او را سرگردان گذاردند كه قرارگاه و منزل و مأوايي نداشته باشد و منظورشان از اين اعمال بي رحمانه ريختن خونش باشد در حالي كه او شركي به خدا نياورده و غير از خدا احدي را ولي امر خود قرار نداده و از پيروي پيغمبر و جانشينان او تخلف نكرده باشد.

ابن عباس گفت: نمي گويم در حق آنها مگر اينكه آنها زنديق هستند و نسبت به خدا و پيغمبر كفر مي ورزند و اگر نماز بخوانند از روي كسالت و رياكاري است و عذاب خدا بر چنين مردمان باد! اما تو يا اباعبدالله پسر پيغمبر و پسر وصي پيغمبري و فرزند زهرايي كه مانند مريم بود، پس گمان مبر اي پسر پيغمبر كه خدا از ستم ستمكاران غافل باشد. من گواهي مي دهم كه هر كس از تو و همراهي فرزندان تو كناره گيري كند در آخرت نصيب و بهره اي نخواهد داشت. امام پس از سخنان ابن عباس فرمود: خدايا گواه باش!

ابن عباس گفت: فداي تو شوم! گويا به من از مرگ خود خبر مي دهي و از من ياري مي خواهي، به خداي قهار قسم كه غير از او خدايي نيست، اگر در پيش روي تو شمشير زنم تا شمشيرم بشكند و دستهايم قطع شود اندكي از حق تو را ادا نكرده باشم هم اكنون من حاضرم


هر امري را كه فرمان دهي اطاعت كنم. [1] .

انس روايت مي كند كه رسول اكرم (ص) فرمود: اين فرزند من - يعني حسين (ع) - در يك سرزمين از عراق كشته مي شود «فمن ادركه منكم فلينصره» هر كه او را درك كند او را ياري كند و گويد كه انس با حسين (ع) به شهادت رسيد. [2] .


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي فصل 10 ص 191.

[2] ذخائر العقبي ص 146.