بازگشت

فضايل اختصاصي حسين از زبان پيغمبر


علامه ي گنجي شافعي از ربيعه ي سعدي نقل كرده: وقتي كه مردم در افضل مردم روي زمين اختلاف كردند من مركب خود را سوار شده و راه مدينه را در پيش گرفتم. همين كه وارد شهر يثرب شدم، يك راست به منزل حذيفة بن يمان رفتم و سلام گفتم.

او از هويت من پرسيد، گفتم: از اهل عراقم. پرسيد: از كدام شهر؟ گفتم: اهل كوفه هستم. مرا خوش آمد گفت و از شهر كوفه تعريف كرد و علت مسافرتم را پرسيد.

گفتم: مردم در مراتب افضليت اختلاف كرده اند و من آمده ام تا از شما درباره ي برترين فرد از اصحاب پيغمبر جويا شوم.

گفت: به شخص خبير و عارفي برخورده اي. من آنچه را كه با گوشهايم شنيده و قلبم آن را حفظ كرده و چشمم ديده به تو خواهم گفت.

روزي رسول خدا ر ا ديدم - بطوري كه تو را مي بينم - او در حالي كه حسين بن علي (ع) را بر گردنش حمل مي كرد - گويا حالا است كه مي بينم - پيغمبر با دست پاك خود پاي كوچك حسين (ع) را گرفته، به سينه اش چسبانيده بود و روي به جماعت مدينه مي كرد و مي فرمود: اي مردم! به شما معرفي مي كنم برگزيده ترين مردم را كه بعد از من درباره ي آن اختلاف مي كنيد.

اين حسين بن علي (ع) برگزيده ترين مردم است از حيث جد - و جده، زيرا محمد (ص)


رسول خدا سيد انبياء مرسلين، جد اوست و خديجه دختر خويلد كه از همه ي زنان اسبق بر اسلام است جده ي اوست.

اين حسين بن علي (ع) بهترين مردم است از نظر پدر و مادر، زيرا علي بن ابيطالب برادر پيغمبر و وزير و پسر عموي اوست و سابق بر اسلام است از همه ي مردان اين علي پدر حسين (ع) است و فاطمه دختر پيغمبر كه بهترين مردم است از حيث عمو و عمه، زيرا جعفر بن ابيطالب كه با دو بال آسماني زينت شده و با آنها در بهشت پرواز مي كند عموي حسين (ع) است و ام هاني دختر ابي طالب عمه ي اوست.

اين حسين (ع) است برگزيده ترين مردم از نظر دايي و خاله، زيرا قاسم بن محمد (ص) دايي حسين (ع) است و زينب دختر پيغمبر خاله ي اوست.

سپس او را از دوش خود به زمين نهاد و حسين پيش پيغمبر (ص) راه مي رفت و جست و خيز مي كرد.

سپس گفت: اي مردم! اين حسين بن علي (ع) است كه جد و جده او در بهشت است و پدر و مادر او در بهشت است و عموي او در بهشت است و دايي و خاله او در بهشت هستند و او و برادرش نيز در بهشت هستند. و هرگز با مواهب الهي مفتخر نشد از نسل پيغمبران، آنچنان كه حسين بن علي (ع) برخوردار شد، مگر يوسف پسر يعقوب. [1] .

علامه ي مرعشي آية الله سيد شهاب الدين نجفي مي فرمايد: در سند اين حديث جماعتي از ائمه ي امصار اتفاق نموده و آن را در كتب خود نقل كرده اند از جمله اين جرير طبري و امام اهل حديث و محدث و مورخ عراق ابن ثابت خطب در تاريخ خود و ابن عساكر دمشقي در تاريخ دمشق در جزو سي و سه و علامه مغازلي در مناقب و علامة الشيخ احمد بن الفضل بن محمد با كثير حضرمي در وسيلة المال ص 181 آن را نقل كرده اند. [2] .


پاورقي

[1] کفاية الطالب طبع نجف ص 272، ينابيع المودة ط اسلامبول ص 278، دررالسمطين علامه‏ي زرندي ط مطبعه القضاء ص 207.

[2] احقاق الحق ج 11 ص 281.