بازگشت

پيامبر به حسين آب مي دهد


عبدالرحمان الازرق از علي (ع) روايت مي كند رسول خدا به منزل ما وارد شد و من در خواب بودم. حسن و يا حسين طلب آب كردند علي (ع) مي گويد رسول خدا سوي گوسفندي كه داشتيم و كم شير بود رفت و آنرا دوشيد گوسفند شيرش زياد شد حسين (ع) آمد رسول خدا او را سيراب كرد فاطمه (س) عرض كرد يا رسول الله مثل آنكه حسين محبوبترين اين دو بچه هستند براي شما، گفت: نه دخترم لكن حسين قبل از او از من آب خواست. سپس فرمود من و تو و اين خوابيده (علي) و اين دو پسر در روز رستاخيز در يك جايگاه هستيم. [1] از علي عليه السلام نقل شد در نتيجه قحطي آب در مدينه مسلمانان گرفتار تشنگي شديد شدند فاطمه (س) حسن و حسين را به حضور پيامبر آورد عرض كرد يارسول الله اين دو طفل به تشنگي تحمل ندارند رسول خدا (دعا الحسن فاغطاه لسانه فمصه حتي اذ توي ثم دعا الحسين فاعطاه لسان حتي اذ توي) حسن (ع) نه خود خواست زبانش را به دهان او گذاشت و او مكيد و سيراب شد و سپس حسين را خواست و زبانش به دهان حسين گذاشت زبان پيامبر را مكيد سيراب شد. [2] .



پاورقي

[1] فرائد السمطين ج 1 ص 29 و بحار ج 43 ص 283 قريب به اين مضمون نقل کرده.

[2] بحار ج 43 ص 283.