بازگشت

نكات قابل توجه


باز در آيه نكات قابل توجه وجود دارد.

اراده تكويني است يا تشريعي. روشن است كه اراده تشريعي به افعال مكلفين تعلق مي گيرد نه افعال خداوند و در آيه «انما يريد الله» متعلق اراده فعل خداوند است علاوه بر اين اراده تشريعي نسبت به پاكي نفوس و تطهير درون اختصاصي به اهل بيت ندارد، بلكه همه امت اسلامي مشمول اين نوع اراده است و مضافا خلاف روايات هفتادگانه است كه صراحت دارند اين تطهير مخصوص اهل بيت پنجگانه است.

پس قهرا اراده تكويني منظور است و اشكال اينكه در اين صورت يكنوع جبر لازم مي آيد و آن فاقد ارزش معنوي است مردود است. زيرا كه با اين اراده خداوند طبيعت آنها را از طبع انساني به طبيعت فرشته تغيير نمي دهد بلكه آنها را با حفظ طبيعت انساني با يك آگاهي واقع بينانه و علم به حقايق مجهز مي كند كه بوسيله آن ماهيات حقايق و عقائد و گناهان و محرمات منكشف مي شود و به هيچ وجه رغبت به گناه كه نمي كنند حتي فكر آن را هم نمي كنند مانند پزشكي كه با دستگاه الكترونيك ميكروبهاي كشنده آب كثيف و يا اشياء ديگر را مي بيند.

روشن است اين چنين شخصي هيچ وقت به شرب چونين آب و يا اشياء ديگر رغبت نمي كند. و همچنين انسان هيچ وقت از مخيله اش خطور نمي كند كه آتش و مار را به دهانش بگذارد و يا از قازورات توالت بخورد و در مردان خدايي در نتيجه اراده الهي علم به واقعيات حاصل مي شود و چهره واقعي آنها به صورت زهر افعي و به صورت قازورات منكشف مي شود. پس نتيجه اراده الهي در معصوم بصورت مقتضيات قوي ظاهر مي شود بدون آنكه از آنها سلب اختيار كند بلكه اين حالتي است كه از درون وجود انسان در اثر آگاهيها مي جوشد.

و بايد توجه داشت كه خداوند اين موهبت را به رهبران خود مي دهد نه براي شخص آنها است بلكه بهره و منافع آن براي همه امت اسلامي برمي گردد مانند امتيازاتي كه خداوند به مغز داده و يا به قلب و چشم داده و يا به دستگاه گوارش داده كه ساير اعضا فاقد آن هستند اما همه اعضاء از آن امتيازات بهره مي برند.


2- چرا اراده با صيغه مضارع آمد و ماضي نيامد زيرا مضارع استمرار و مداومت را مي رساند، يعني خداوند در ازاله رجس و تطهير باطن رهبران خود مستمر و مداوم است.

3- چرا با واژه ي اذهاب تعبير آورده شده ترديدي نيست واژه «ذهب و ذهاب» فعل لازم بمعني نقل اجسام از جائي به جائي و در قرآن در همين معنا به كار برده شده «انا ذهبنا نستبق» يوسف 17 فلما ذهبوا به» «يوسف 18 «اذهب الي فرعون انه طغي» نازعات 17 در همه اين آيات بمعني رفتن و انتقال است. اما در باب افعال متعدي مي شود به معناي از بين بردن آثار چيزي مي شود «ان الحسنات يذهبن السيئات» هود 114 منظور از حسنات نمازهاي پنجگانه يا نماز مغرب و عشا و صبح است كه آثار گناهان را از بين مي برد. [1] و در آيه 11 انفال آمده ليذهب عنكم رجز الشيطان رجز بگفته راغب بمعناي اضطراب است در آيه 134 اعراف «لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك» اگر اضطربات را از ما برداشتي حتما ايمان مي آوريم در دو آيه بمعني برداشتن و از بين بردن چيزي از يك حمل خلاصه مي شود.

پس نتيجه آيه اين مي شود مراد از اذهاب رجس مصونيت از گرايش به اعتقادات باطل و مصونيت از عمل به باطل است و منظور از تطهير كه در موضع مفعول به كار برده شده به حمله «ليطهركم» زايل ساختن آثار رجس است بوسيله اعتقاد حق و مجهز شدن باطني و آگاهي باطني به حقايق خلاصه در واژه ذهاب آن لطافت در تفهيم هر؟ وجود دارد كه در لفظ ازاله و اقلاع و امحاء ندارد.


پاورقي

[1] الميزان ج 2 ص 173.