بازگشت

سيماي حسين در آيات قرآن


به لحاظ تاريخي آيات نازله در شأن اهل بيت، كه از جمله ي آنها حسين (ع) مي باشد، همچنين آياتي كه بر شخص آن بزرگوار تفسير شده، بسيار است و اما آنچه مسلم تاريخ است پنج آيه است كه با توجه به رعايت اختصار، سه آيه از آنها را نقل مي كنيم:

«قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» (الشوري: 23) و اين آيه در شأن حسين بن علي (ع) و اهلبيت (ع) بنا به نقل فريقين، يعني جماعت سنت و فرقه ي شيعه، بحد يقين رسيده، به طوري كه از علماي عامه احمد بن حنبل در مسند، شبراوي عبدالله بن محمد قاهري در «الاتحاف بحب الاشراف» صفحه ي 5، سيوطي عبدالرحمن بن ابي بكر اشعري شافعي در اكليل، و ابن جر هيثمي در صواعق صفحه ي 168، و احمد بن موسي مشهور به ابن مردويه اصفهاني، متوفاي 410 قمر، در تفسير خود كه به نامش معروف است، و شيخ محمد صبان شافعي حنفي مصري، متوفاي 1206 قمري، در اسعاف الراغبين، ابن منذر محمد بن ابراهيم شافعي نيشابوري متوفاي 309 ه.ق و از علماي شيعه. علامه ي اميني در ج 2 الغدير ص 307 و ابن بطريق [1] در كتاب خود «خصايص وحي المبين فصل 5 ص 52«و در كتاب ديگر خود «العمدة في عيون صحاح الاخبار فصل 9 ص 23«. و جماعتي كثير از محدثين و مورخين از ابن عباس روايت كرده اند: وقتي كه آيه «قل لا اسئلكم...» نازل شد ياران پيغمبر گفتند يا رسول الله كيستند


اين خويشاوندان تو كه مودت و دوستي آنها بر ما واجب گشته؟ فرمود: علي و فاطمه (ع) و دو پسر آنها حسن و حسين (ع).

و اين معني را «شيخ شمس الدين ابن العربي» به نظم درآورده است:



1- رأيت و لائي آل طه فريضة

علي رغم اهل البعد يورثني القربي



2- فما طلب المبعوث اجرا علي الهدي

بتبليغه الا المودة في القربي



و شافعي هم گفته است:



3- يا اهل بيت رسول الله حبكم

فرض من الله في القرآن انزله



4- كفاكم من عظيم القدر انكم

من لم يصل عليكم لا صلوة له



1- محبت خود را به آل طه واجب ديدم برغم اهل ضلال و دورافتادگان، و اين محبت مرا به اهل قربا نزديك مي كند.

2- محمد (ص) مبعوث بر هدايت و تبليغ، بر سر خود اجري و مزدي نخواست غير از دوستي قربا.

3- اي خاندان رسول، محبت شما از طرف خدا واجب است، زيرا امر به آن را نازل كرده است.

4- در عظمت شأن شما همين كافي است كه هر كس در نماز به شما درود نفرستد نماز او باطل است.

در مجمع البيان آورده اند كه ذاذان از علي (ع) روايت كرده كه فرمود: «فينا في آل حم آية لا يحفظ مودتنا الا كل مؤمن ثم قرء قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي.»

درباره ي ما در آل حاميم (يعني سوره حم) آيه اي است مبني بر اينكه دوستي ما را حفظ نكند مگر مؤمن. سپس اين آيه را خواند:


طبري گويد كميت شاعر به اين معنا اشاره كرده:



وجدنا لكم في آل حم آية

تأولها منا تقي و معرب [2] .



علامه ي طباطبائي از ابن منذر و ابن ابي حاتم و طبراني و ابن مردويه از طريق سعيد بن جبير و از ابن عباس روايت كرده: وقتي كه اين آيه نازل شد از پيغمبر سؤال كردند كه قرباي تو چه كسي هستند كه مودت آنان واجب شد؟ فرمود: علي (ع) و فاطمه دو پسر او. و شيخ طبرسي در مجمع اين روايت را نقل كرده، ولي جاي «ولداها» يعني دو پسر فاطمه (ع)، «و ولدها» يعني اولاد فاطمه نقل كرده و بنابراين آيه مختص به حسنين (ع) نمي شود بلكه ساير ائمه هم مشمول آيه خواهند شد.

ابن جرير از ابي ديلم روايت كرده وقتي كه علي بن حسين (ع) را وارد دمشق نمودند و آن حضرت بر روي پله ها قرار گرفت، مردي از اهل شام گفت: خدا را شكر كه مردان شما را كشت و بيچاره كرد! امام به وي فرمود: آيا قرآن خوانده اي؟ مرد شامي گفت: خوانده ام. امام فرمود آيا آل حم را خوانده اي؟ گفت: خوانده ام. آنگاه حضرت فرمود: آيا آيه ي «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» را نيز خوانده اي؟ گفت: آري خوانده ام. مگر شما آنها هستيد؟! امام فرمود بلي ما از آنها هستيم. [3] .

در تفسير قمي از محمد بن مسلم و او از امام صادق (ع) شنيده كه آن حضرت فرمود: منظور از «قربي» اهل بيت است. [4] .

و اگر اين روايات نبود «اهل قربي» به يكي از اين احتمالات ششگانه حمل مي شد 1- خطاب به قريش منظور محبت آنان به نبي (ص) باشد. 2- بين انصار كه آنان پيغمبر (ص) را دوست دارند. 3- خطاب به قريش باشد و منظور محبت پيغمبر به آنان باشد، آن هم به جهت قرابت آنها به پيغمبر. 4- خطاب به قريش و يا عموم مردم باشد و مراد از اقرباء كليه ي اقرباء و نزديكان مردم باشد، يعني همه ي مردم يا قريش تنها نزديكان خود را دوست دارند. 5- خطاب به مردم و منظور از مودت قربي دوست داشتن ذات احديت باشد بجهت تقرب. 6- و سرانجام محبتي كه بين عترت و اهل بيت رسول در حال دوران است، باشد.


تنها روايات است كه عترت پيغمبر را ترجيح داده، اما فقط اين اشكال باقي مي ماند كه انبيا حق ندارند در مقابل تبليغ رسالت شان چيزي از مردم بخواهند، زيرا آنها از طرف خدا مأمور هستند بايد اجرتشان را از خدا بگيرند، بطوري كه درباره ي نوح و هود و صالح و لوط و شعيب قرآن حكايت مي كند كه به امت خودشان خطاب مي كنند:

«و ما اسئلكم عليه من اجر ان اجري الا علي رب العالمين و از خود پيغمبر حكايت كرده ما تسألهم عليه من اجر» (يوسف: 104) قل لا اسئلكم عليه اجرا ان هو الا ذكر للعالمين) (الانعام: 90) قل ما سألتكم من اجر فهو لكم ان اجري الا علي الله (سوره ي سباء: 47).

در پاسخ به اين اشكال علامه طباطبايي چنين فرموده اند: مودتي كه اجر رسالت قرار گرفته به صورت ظاهر است و هدف اصلي ارجاع و سوق دادن مردم است بسوي اهل بيت بجهت آنكه آنان مرجعيت علمي خلائق هستند و برگشت مودت كه اجر رسالت است، به يك نوع دعوت دينيه مي شود و از حيث بقا و دوام دين مانند ساير آيات مي شود و آيه به اين نحو خلاصه مي شود كه: من از شما بر تبليغ خود مزدي نمي خواهم غير از آنكه خداوند بر شما محبت عموم مؤمنين را واجب گردانيد و از جمله ي مؤمنين اقرباي من است و من محبت شما را به اهل بيت خودم اجرت رسالت حساب مي كنم. [5] .


پاورقي

[1] ابن بطريق به نام يحيي بن حسن بن علي بن بطريق حلي، به کنيه‏ي ابوزکريا و به لقب شرف الاسلام از علماي اماميه‏ي قرن ششم و با ابن ادريس صاحب سرائر معاصر بود و از ابن شهر آشوب مازندراني و شيخ عمادالدين طبري روايت کرده و غير از آن دو کتاب تأليفات ديگري از خود به يادگار گذاشته و سرانجام به سال 600 ه.ق وفات کرده است. (ريحانه الادب - ص 2 ج 5).

[2] الميزان ج 18 صفحه‏ي 52.

[3] الميزان جلد 1 صفحه 53.

[4] الميزان جلد 1 ص 53.

[5] الميزان ج 18 صفحه‏ي 47.