بازگشت

عبدالله بن يقطر برادر رضاعي حسين


مشهور است كه عبدالله بن يقطر رضيع حسين بن علي (ع) است، و «رضيع» در اينجا به معني برادر رضاعي كه هر دو از يك مادر شير بخورند نيست - اعم از آنكه فاطمه (ع) مادر حسين باشد يا ميمونه مادر عبدالله بلكه «رضيع» بنا به نقل محدث قمي در نفثة المصدور [1] صفحه ي 22 به معناي «لده» است، يعني قريب الولادة، يعني دو طفل كه در يك هفته به دنيا آمده باشند.

گويند يقطر خادم رسول اكرم (ص) بود و ميمونه همسر او در منزل علي (ع) خادمه ي زهرا (ع) بود، عبدالله سه روز پيش از ولادت حسين (ع) متولد شد و مادرش دايه ي حسين (ع) بود


مانند ام قيس كه دايه ي امام حسن (ع) بود. ولي او ابدا به آن حضرت شير نداده است، و البته گاهي رضيع بجهت همين نگاهداري گفته مي شود، همانطور كه ام فضل دختر عباس هم دايه و مربي حسين (ع) بوده است.

و همچنين ام قيس بن زريح او را رضيع امام حسن مي گفتند در حالي كه از فاطمه شير نخورده بود و اين بجهت حضانت مادرش از امام حسن بوده است.

و اين عبدالله يقطر همان بود كه بگفته ابومخنف نامه حسين عليه السلام را از منزل بطن حاجز به اهل كوفه برد و در قادسيه گرفتار حصين بن نمير گرديد. او را نزد ابن زياد بردند ولكن عبدالله مرد آگاهي بود. نامه را چنان ريز و خورد كرد كه قابل خواندن نشد و به نقل برخي از تواريخ نامه را خورد.

و عبيدالله هر چه فشار آورد از امام حسين اطلاعاتي به او بدهد استنكاف كرد، آخرالاسر گفت بايد در بالاي منبر حسين و پدرش و برادرش حسن را لعن كني و عبدالله بصورت ظاهر قبول نمود ولكن در بالاي منبر پس از حمد و ثناي پروردگار پيامبر و آل پيامبر را و علي و فرزندان او را صلوات متواتر فرستاد و عبيدالله زياد و پدرش و بني اميه را لعن كرد. سپس گفت: مردم من قاصد حسين (ع) بودم به شما و او را در منزل بطن حاجز و يا بطن رمه گذاشتم، آقاي خود ر ا دريابيد.»

عبيدالله دستور داد دست و پاي او را بسته از بام دارالاماره به زير انداختند كه استخوانهاي او خورد شد. [2] .


پاورقي

[1] نفثة المصدور ص 22.

[2] فرسان الهجاء ج 1 ص 257.