بازگشت

چرا كنيه اش ابوعبدالله شد؟


كنيه اش [1] ابوعبدالله است به طوريكه در زيارت عاشورا آمده: «السلام عليك يا اباعبدالله...» و زيارت عاشوراء معروف است كه از احاديث قدسيه است و احاديث قدسيه كلام خدا و منزل از مقام الوهيت است. [2] ولكن زيارت عاشوراء در كتب معتبره شيعه از امام باقر (ع) به اين سلسله سند روايت شده است شيخ ابوالفضل طهراني از شيخ محمدحسين بن هاشم او از شيخ مرتضي بن محمد امين الحائري الانصاري او از حاج ملا احمد نراقي او از سيد محمد مهدي الطباطبائي ملقب به بحرالعلوم او از محمد باقر البهبهاني ملقب به وحيد بهبهاني او از پدرش محمد اكمل او از محمد تقي مجلسي او از حسين بن عبدالصمد عاملي او از شيخ زين الدين بن علي العاملي معروف به شهيد ثاني او از شيخ احمد بن محمد خاتون العاملي او از علي بن عبدالعالي كركي معروف به محقق او از علي بن هلال الجزائري او از احمد بن فهد حلي او از شمس الدين محمد بن مكي معروف به شهيد اول او از محمد بن فخرالدين مكني به ابي طالب او از بدرالدين حسن بن يوسف حلي او از جعفر بن سعيد ملقب به نجم الدين مشهور به محقق اول او از شازان بن جبرئيل قمي او از عمادالدين محمد بن ابي القاسم طبري او از ابي علي حسن بن شيخ معروف به مفيد ثاني او از ابي جعفر محمد بن حسن طوسي معروف به شيخ طوسي او در كتاب وزين و معتبر خود (مصباح الزائر) چنين نقل كرده (روي محمد بن اسماعيل بن بزيع عن صالح بن عقبه عن ابيه عن ابي جعفر عليه السلام قال من زار الحسين بن علي في يوم عاشوراء من المحرم حتي يظل عنده باكيا لقيي الله عزوجل يوم يلقاه بثواب الفي حجة و الفي عمرة و الفي غزوة و ثواب كل عزوة و حجة و عمرة كثواب من حج و اعتمر و غزامع رسول الله صلي الله عليه و آله [3] و براي ادامه آن در همه روزهاي سال روايات ديگر است با وجودي روايات حديث قدسي بودن آن موضوعيت ندارد. در نتيجه كنيه حسين (ع) مانند نامش از ناحيه خدا آمده چرا اباعبدالله انتخاب شد درحاليكه حسين (ع) در اول طفوليت به


اين كنيه مورد خطاب بود و اولادي نداشت كه با نام آنها تركيب شود و جا داشت ابوعلي گفته شود. [4] .

مي توان گفت گاهي كنيه را با يكي از اوصاف برجسته شخصي تركيب مي كنند مانند ابوالخيرات ابوالاحسان ابوالمعالي ابوالبركات ابوالحكمه بهترين و بارزترين صفات برجسته حسين از ميان اوصاف و كمالات حميده اش همان عبديت او است و خداوند عالم به حقايق است و دعاي عرفه حسين (ع) و شهادت خالصانه او قوي ترين دليل برجستگي عبديت اوست از آن جهت ابوعبدالله انتخاب شده و امام صادق را بجهت دومين پسرش عبدالله ابوعبدالله گويند اما حسين (ع) بجهت كمال بندگيش از جانب ذات احديت به اين كنيه افتخار يافت و عبد بودن والاترين مقام است در صحنه بندگي در تشهد بندگي پيامبر را قبل از رسالتش آورده و اشهد ان محمد عبده و بندگي ابراهيم و اسحاق و يعقوب بر اوصاف برجسته آنها مقدم داشته (و اذكر عبادنا ابراهيم و اسحاق و يعقوب اولي الأيدي و الأبصار و انهم عندنا لمن المصطفين الأخيار) ص 47 -45.


پاورقي

[1] کنيه يا کنوه ناقص يائي کني يکي و يا ناقص واوي کنا يکنواست و جمع هر دو کني بر وزن دعا و رضا مي‏آيد.

[2] فرق احاديث قدسي با قرآن در اين است که «القران منزل للتحدي و الأعجاز بخلاف الحديث القدسي منزل علي وجه الأعجار لبيان الأخلاق و المواعظ و آنکه قرآن بوسيله جبرئيل به خاتم الانبياء رسيده حديث قدسي توسط يکي از انبياء و اوصياء به ما رسيده مانند روايت (ان الله قال: الصوم لي و انا اجزي به).

[3] مصباح الزائر طوسي ص 548 ص 542 و کامل الزياره ص 174 و بحار ج 9 ص 290 ص 296.

[4] زيرا اولين اولاد او علي بن الحسين ملقب به سجاد است. دومي علي اکبر و سومي علي اصغر است که به او عبدالله نيز گفته مي شود در کربلا شهيد شد و نمي‏توان گفت باعتبار او اباعبدالله گفته شده زيرا با وجود اولاد بزرگ که مقام امامت را هم داشته نوبت به سومي که وجود خارجي نداشت کنيه معمول عرب نبود و بعلاوه نام او علي اصغر است عبدالله شايد لقب باشد. (به کتاب ريحانة الادب ج 5 ص 4 و اصول الحديث جعفر سبحاني رجوع شود).