بازگشت

چرا نامش حسين شد؟


سپس رسول اكرم (ص) در همان مجمع متوجه شد و فرمود پسر مرا بياوريد تا ببينم چه اسمي بر او گذاشتيد. بنا به گفته ي تاريخ درباره ي نام حسين (ع) از علي عليه السلام نظر خواسته بودند و آن حضرت گفته بود من از پيغمبر سبقت نمي جويم او مي داند. و به گفته ي استاد عبدالله علائلي علي (ع) گفت كه من نام او را «حرب» گذاشتم (اسد الغابة ج 2 صفحه 18 و ذخائر العقبي ص 119) پيغمبر (ص) فرمود: نه نه او حسين (ع) است. [1] و كشف الغمه اين


روايت را درباره ي حسن بن علي (ع) هم نقل كرده است.

اينجا بود كه مردم زير گوشي با هم مي گفتند كه رسول (ص) او را حسين نام گذاشت و حقا اين كودك بايد حسن باشد چرا كه او از هر نظر خوب و زيباست.

عمران بن سليمان در مجلس حاضر بود، گفت: او حقا حسين است ولكن در اين نام يك نوع معني تكبير و بزرگ نمودن كودك است.

مردي گفت: گويا نبي نام حرب را پسند نكرد.

عمران جواب داد: بلي، زيرا حرب (يعني جنگ) در طبيعت انسان از امور نادر است انسان گاهگاهي به آن گرفتار مي شود، نبي مكرم يار و ياور انسانيت است و هر آنچه را كه از


توابع جنگ و ستيزه است مكروه مي دارد ولو صرف نامگذاري باشد.

آن مرد گفت: پس چرا ما به جنگ مي رويم و رسول (ص) ما را به آن امر مي كنند؟ و اگر سرپيچي كنيم سستي ورزيم در پيشگاه خداوند مجازات و مؤاخذه مي شويم.

عمران گفت جنگي كه به منظور طمع دنيا و نخوت و تكبر و ستمگري و غلبه كردن باشد زشت و قبيح است،ز يرا برگشت بر حيوانيت مضره است كه ميدان زندگي مرفه را بر انسانها تنگ مي سازد و نتيجه اي جز سلب امنيت عمومي و ايجاد عداوت و نزاع ندارد.

اما اين جنگهاي ما براي جلوگيري از چنين جنگهاي حيواني است كه مي خواهيم انسانها را از لوث و كثافت و بغي و ستمگري و خونريزي نجات دهيم.

پس ما به منظور غلبه و سلب امنيت بشر جنگ نمي كنيم، بلكه براي گسترش عدالت و آزادي بشر جنگ مي كنيم و اين عمل، جنگ نيست بلكه ضد جنگ و دفاع است و دفاع براي حفظ حقوق انسانها و احسان و رحمت است.

و پيامبر اكرم (ص) براساس رحمت و احسان مبعوث شده و با طرق مختلف و راههاي متنوع دست به كار شده تا آتش خونريزي را خاموش سازد و خوي درندگي را از بشر زايل نمايد و آنها را از وحشيگري بسوي همزيستي توأم با رفاه و سلامت برگرداند. [2] .

و از اين نظر پيامبر نخستين كسي است كه مشروعيت جنگ را الغاء نمود و با جنگجويان جنگ نمود واحترام و حرمت بشر را صريحا اعلان نمود و تاريخ ننگين حرب را از صفحه ي روزگار پاك كرد.

آن حضرت با نامگذاري فرزندش به نام حسين (ع) - بعد از آنكه به نام حرب ناميده شده بود - همگان را آگاه نمود كه بايد انسانها بعد از اين به جاي جنگ كارهاي نيك را سرمشق خود سازند و بدون آن، اين خوي حيواني از طبيعت بشر زايل نخواهد شد.

و بعدها اين طفل در آغوش جدش مي آرميد و انگشت ابهام رسول را مي مكيد [3] و در اين مكيدن معناي پستان اثر تغذيه نبود بلكه معناي دل و مفهوم قلب بود. در اين عمل پرمفهوم، طبيعت نبوت در روح حسين (ع) نقش مي بست و خواب حسين (ع) در آغوش نبي اكرم خوابي بود آرام، بمانند آهو بچه اي در كنار مادر مهربانش يا خواب ستاره در كنار افق سحر. و اين انگشت به مفهوم پستان نبود، بلكه به مانند شريط و رابط بود كه روح بسوي روح ديگر رفت و آمد مي كرد.



پاورقي

[1] علامه مجلسي در ج 43 بحار صفحه 255 گويد: جنابذي روايت کرده که علي (ع) نام حسن (ع) را حمزه و حسين (ع) را جعفر گذاشته بود، پيغمبر فرمود: من مأمور شدم نام اين پسر را تغيير دهم علي (ع) گفت: من به هر چه که خدا و رسولش بپسندند رضايت دارم سپس فرمود: آن دو را حسن و حسين نام گذاشتم. بعد از نقل حديث خودش هم از قبول کردن حديث تأمل کرده و رجال حديث به طرق ديگر هم نقل شده:

در مناقب ابن شهر آشوب متن حديث را از مسند احمد و ابي علي نقل کرده، گويد:

«لما ولد الحسن (ع) سماه حمزة فلما ولد الحسين سماه جعفرا فقال علي (ع) فدعاني رسول الله فقال اني امرت ان اغير اسم هذين فقلت الله و رسوله اعلم فسماهما حسنا و حسينا» و عين اين روايت از ابن عقيل نيز نقل شده (مناقب ج 3 ص 397 و اسد الغابه ج 5 ص 483).

باز ابن شهر آشوب گويد: امام باقر (ع) از پدر بزرگوارش نقل کرده که رسول اکرم (ص) فرمود «امرت ان اسمي ابني هذين حسنا و حسينا» (مناقب ج 3 ص 397 و اسد الغابه ج 5 ص 483) يعني من مأمور شده ام که اين دو پسرم را حسن و حسين (ع) نامگذاري کنم.

باز در همان کتاب آمده: وقتي که حسن (ع) متولد شد نام او را جبرئيل در پارچه‏ي حرير به رسول اکرم (ص) هديه آورد و پيغمبر (ص) نام حسين را از او جدا ساخت و همين که فاطمه‏ي اطهر حسين (ع) را زاييد رسول اکرم تشريف آورد و او را حسن نام گذاشت وقتي که حسين (ع) متولد شد فرمود اين بچه از آن زيباتر است و او را حسين (ع) ناميد. (مناقب ج 3 ص 397 و اسد الغابه ج 5 ص 483).

ابن بطه در ابانه با چهار طريق که يکي از آنها ابوخليل است، گويد: پيغمبر فرمود: هارون پسران خود را شبر و شبير ناميد و من پسرانم را حسن و حسين (ع) ناميدم.

و نام حرب را که علائلي نقل کرده مناقب هم آن را از مسند احمد بواسطه‏ي هاني بن هاني از علي (ع) نقل کرده و آن اينکه وقتي حسن (ع) به دنيا آمد پيغمبر (ص) فرمود:چه اسمي بر فرزندم گذاشتيد؟ گفتيم: نامش را حرب گذاشتيم. گفت: نه بلکه حسن است.

وقتي که حسين به دنيا آمد باز پيغمبر آمد و فرمود «اروني ابني ما سميتموه قلت سميته حربا قال هو حسين» (مسند احمد بن حنبل شيباني ج 1 ط مصر ص 18 و مستدرک حاکم نيشابوري ج 3 طبع حيدرآباد دکن ص 165) بياوريد پسرم را تا ببينم چه اسمي بر او گذاشتيد؟ گفتم: حرب نامگذاري کرديم و فرمود: نه او حسين است.

[2] سموا الذات في سمو المعني صفحه‏ي 408.

[3] سمو الذات في سمو المعني ص 409.