بازگشت

فرقيست بين اذان رسول و اذان مناره


نبي محترم با آن جمالت پرمغز كه همه چيز در آن موجود بود مي خواست در قلب اين طفل معبدي به وجود آورد كه با احساسات تقوا جنبش كند و با اشعه ي آن گرم شود و در ضمير حسين (ع) شعور و ادراكات بخصوصي بوجود آورد كه هميشه فضيلت و انسانيت و دانش افاضه كند و بطوري كه شعار اذان در زندگي نبي اكرم (ص) و مسير مأموريت ايشان طوفان هايي برپا كرد كه گويي اين جملات يك مشعلي بود كه هيچ ظلمت و سياهي بر آن فايق نيامد.

اذان ندائي است كه هر گونه فتنه هاي دنيا و اباطيل نفس را خاموش مي سازد. پيغمبر محترم با اذان خود در سيره و روش زندگي حسين (ع) يك روح عالي بخشيد و مي توان گفت پاره اي از روح خود و نور نبوتش را به وي داد و اين اذان نبي (ع) در گوش حسين (ع) باقي ماند و دل لبريز او در آخر عمر مانند اول جمله ي «الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله» بود و در آخر عمر هم با


اين كلمات نغز چراغ زندگي پرفروغش خاموش شد «رضا بقضائك و تسليما لامرك و لا معبود سواك» يعني به مقدرات تو خشنودم و به امر و فرمان تو تسليم محض هستم و معبودي جز تو ندارم. اين را بگفت و ديده از ديدن جهان بربست.

رسول اكرم (ص) با صداي نرم اذان به گوش راست حسين (ع) و با نغمه ي دلنشين به گوش چپش، طفل خود را براي هميشه به حرز محكم و مأمن مطمئن مي سپرد كه شيطان راهي براي آن پيدا نكند. چنانكه به علي (ع) مي فرمود. علي جان! هر وقت پسري يا دختري براي تو متولد شود در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپش اقامه بخوان، هرگز شيطان بر او زيان نرساند.

يا علي اذا ولد لك غلام او جارية فأذن في اذنه اليمني و اقم في اليسري فانه لا يضره شيطان ابدا علي وقتيكه براي شما پسري يا دختري به دنيا آمد بگوش راست او اذان و به گوش چپش اقامه بخوان اگر اين عمل را انجام دهي شيطان به او ضرر نمي رساند. [1] .


پاورقي

[1] ترجمه تحف العقول ص 14.