بازگشت

اشعه ي خورشيد حسين از افق ولادت


اشعه ي آفتاب وجود مبارك حسين (ع) با سوابقي كه جبرئيل از ولادت او به پيغمبر خدا خبر داده بود روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت از مشرق دامان فاطمه ي زهرا در خانه ي اميرالمؤمنين (ع) پرتو افكن گرديد. ميلاد و مولدش مانند زندگاني و شهادتش همه شگفت انگيز است.

وجود مبارك حسين (ع) شاخه اي از شجره ي طيبه بود كه در ابقاء اصل شريعت تأثير عميقي گذاشت و قانون وراثت را در نقل غرائز طبيعي و خوي ها و صفات تثبيت نمود.

در مورد روز ولادت و ماه ولادت اختلاف است. برخي از اخبار و مورخين پنجشنبه پنجم ماه شعبان از سال چهارم را گفته اند.

صاحب كشف الغمه از كمال الدين بن ابن طلحه بازگو كرده كه ولادت حسين (ع) پنجم شعبان سال چهارم هجرت در مدينه واقع شده و فاطمه ي اطهر (ع) از ولادت امام حسن (ع) به فاصله ي پنجاه روز به حسين (ع)حامله گرديد، [1] و علامه مجلسي گويد: اين عبارت را حافظ جنابذي گفته [2] و شيخنا مفيد - عليه الرحمة گويد: «ولد بالمدينة لخمس ليال خلون من شعبان سنة اربع من الهجرة. در مدينه پنج شب از شعبان سال چهارم هجرت گذشته ولادت يافته و فاطمه او را پيش رسول خدا آورد و بشارت داد و نام او را حسين (ع) گذاشت و گوسفندي براي او عقيقه كرد. [3] علامه ي مجلسي از ابوالفرج اصفهاني صاحب مقاتل الطالبيين نقل كرده كه آن حضرت روز پنجم از شعبان سال چهارم هجرت ولادت يافته. [4] ابن شهر آشوب در مناقب گويد:


ولادت حسين (ع) سال جنگ خندق، روز پنجشنبه يا سه شنبه پنجم شعبان سال چهارم هجرت واقع شده و فاصله ي بين ولادت حسين (ع) با ولادت برادرش ده ماه و بيست روز است. [5] .

و شيخ طوسي «محمدبن حسن بن علي طوسي» در تهذيب گفته: ولادت حسين (ع) در آخر ربيع الاول سال سوم هجرت واقع شده است.

و شهيد - عليه الرحمه - در دروس فرموده «ولد بالمدينة آخر شهر ربيع الاول سنة ثلث من الهجرة و قيل يوم الخميس ثالث عشر شهر رمضان»، يعني آن حضرت در مدينه در آخر ربيع الاول سال سوم از هجرت ولادت يافته، و گفته شده روز پنجشنبه سيزدهم رمضان.

آنچه شيخ طوسي - اعلي الله مقامه - آخر ماه ربيع الاول را انتخاب كرده به جهت جمع بين دو دسته روايات است كه به نظرشان صحيح و مشهور بين جماعت سني و شيعه است يك دسته رواياتي است كه منقول است امام حسن (ع) پانزدهم رمضان سال سوم هجرت قدم به دنيا گذاشته [6] و دسته ي ديگر رواياتي است كه مي گويد بين ولادت حسن و حسين (ع) شش ماه و ده روز فاصله شده، كه برخي از آنها ذكر خواهد شد.

بنابر جمع دلالتي اين دو دسته روايات، شش ماه و ده روز از 15 رمضان، به بعد با 25 ربيع الاول تطبيق مي كند.

فقط جاي اشكال در اين مي ماند كه به سال جهارم هجرت بر مي خورد و نه سوم، زيرا ماه محرم كه نخستين ماه سال هجري است در اواسط اين شش ماه و ده روز واقع است مگر آنكه بگوييم شيخ مبدأ سال هجري را از ماه رمضان گرفته و حتما هم اينطور است، زيرا در مبدأ تاريخ هجرت سه قول است: اول ربيع الاول زيرا مهاجرت پيغمبر و ورودشان به مدينه در آن ماه واقع شده، قول دوم ماه رمضان سابق به ورود پيغمبر است و نه لاحق به ربيع الاول مذكور زيرا سال شرعي به علت احكام روزه از آنجا شروع مي شود بطوريكه يك دسته روايات به آن اشاره و صراحت دارد. (به باب سوم كتاب هاي روائي رجوع شود). [7] سوم ماه محرم كه


سابق به ربيع الاول هجرت است و اين را عمر انتخاب كرده. زيرا قبل از اسلام در سنن اعراب جاهلي، محرم موقعيت خاصي داشت و در بين ماههاي دوازده گانه بسيار محترم بود و اولين ماه سال محسوب مي شد و در اين ماه جنگ و جدال و غارت ترك مي گرديد و چنانچه قبيله ي اوس و خزرج، با هم نزاع داشتند در اين ماه از جنگ دست بر مي داشتند. (شهر حسين تأليف نگارنده، ص 238 و بعد رجوع شود.).

بنابر آنچه شيخ، مبدأ سال سوم را از ماه رمضان بگيرد ربيع الاول، ماه هفتم سال سوم هجرت خواهد شد و اشكال مرتفع مي شود.

همچنين مدائني گفته: بين ياران پيغمبر اختلاف شد كه ابتداي سال را از كدام ماه قرار دهند و عثمان محرم را پيشنهاد كرد. سپس گويد تاريخ اسلام از ربيع الاول بوده الا آنكه به محرم برگردانيدند. [8] .

سعيد بن مسيب گفته كه تثبيت تاريخ اسلام با مشورت علي (ع) انجام گرفت و تعيين شد. [9] .

علامه ي مجلسي از شيخ ابن نما - كه حتما مقصود محمد بن جعفر بن هبة الله بن نما است، زيرا در اصطلاحات رجالي در صورت اطلاق به او منصرف مي شود، نقل كرده كه ولادت حسين را پنجم جمادي الاولي سال سوم هجرت دانسته و مدت حمل را شش ماه گفته و اضافه كرده كه غير از حسين و عيسي و يحيي كسي از مادر شش ماهه متولد نشده [10] و حتما شيخ بزرگوار از كساني است كه طهر فاطمه (ع) را پنجاه روز مي داند و در اينصورت از 15 رمضان تا پنجم جمادي الاولي هفت ماه و بيست روز مي شود.

قول چهارم كه مشهورترين اقوال است و سيره ي عملي شيعه بر آن استوار است سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت است. شيخ طبرسي در اعلام الوري گويد: «ولد في يوم الثلثا و قيل


يوم الخميس لثلاث خلون من شعبان و قيل لخمس خلون منه لسنة اربع من الهجرة.» [11] يعني متولد شد روز سه شنبه و گفته شده پنج روز گذشته از شعبان سال چهارم هجرت.

و شيخ طوسي اعلي الله مقامه در مصباح الشريعه گويد: انه خرج لابي القاسم ابن العلاء الهمداني و كيل ابي محمد (ع) ان مولانا الحسين ولد يوم الخميس لثلاث خلون من شعبان فصم و ادع بهذه الدعاء [12] يعني به قاسم بن علاي همداني وكيل امام حسن عسكري توقيع صادر شد كه آقاي ما حسين (ع)روز پنجشنبه سه روز از شعبان گذشته ولادت يافته، آنروز را روزه بگير و اين دعا را بخوان.

علامه ي مجلسي در بحار قول سوم شعبان را اختيار كرده به استناد اين روايت كه شيخ آن را نقل كرده، باز شيخ طوسي فرموده كه ابن عياش گفت، شنيدم از حسين بن علي بن سفيان مي گفت كه امام صادق در روز سوم شعبان كه روز ولادت حسين (ع)بود دعاهاي آن روز را مي خواند. [13] .

سيد علي بن موسي بن طاووس در اقبال گويد جدم ابوجعفر طوسي گفته كه به روز سيم ماه شعبان حسين بن علي (ع)متولد شده و در آن روز نامه اي از ناحيه ي حضرت صاحب الامر به قاسم بن علاي همداني وكيل امام حسن عسكري (ع)صادر شد كه مولاي ما حسين روز پنجشنبه سوم شعبان متولد شده پس آن را روزه بدار و اين دعا را بخوان «اللهم اني اسألك بحق المولود في هذا اليوم الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته.».

و اين دعا را مصباح الشريعه و زاد المعاد و منهاج العارفين و هدية الزائرين نقل كرده اند و محدث قمي هم در منتهي الآمال و مفاتيح الجنان روز سوم شعبان را اختيار كرده و دعاي گذشته را تا آخر نقل كرده و بعد مي گويد: پس مي خواني بعد از اين دعاي حسين (ع)را «اللهم انت المتعالي المكان عظيم الجبروت شديد المحال، تا آخر» و گويد اين آخرين دعاي حسين (ع) است كه بروز عاشورا در لحظات آخر عمرش كه دشمنان زياد شده بودند خواند. [14] .

و اين دعاي روز عاشورا را تنها محدث قمي از اعمال سيم شعبان نگفته بلكه سيد نيز در اقبال و شيخ در مصباح و ساير كتب ديگر از قبيل زاد المعاد و وقايع الايام هم آورده اند.

و مسار الشيعة و تقويم محسني و مصباح كفعمي و تذكرة الائمه محمد باقر رشتي روز سيم شعبان را ترجيح داده اند.


و شعراي اسلام از عرب و عجم در قصايد و اشعار خود سوم شعبان را گفته اند. شيخ ابراهيم قطفان گويد:



فدت شهر شعبانها الاشهر

فمن بينها يمنه الأشهر



طوي الهم عنا و زال العنا

و بشر الهنا بيننا ينشر



لثالثه في رقاب الأنام

اياد لعمرك لا تنكر



فصبح الولا بميلاد سبط

هادي الأنام به مسفر



و باب النجاة الامام الذي

ذنوب العباد به تغفر



لتهن بميلاده شيعة

لهم طاب في حبه عنصر [15] .



شاعر تبريزي گفته:



پرده چون ماه من از چهره ي تابنده گشود

ماهرويان جهان را ز دل آرام ربود



حوريان گو كه بريزند ز دامنها مشك

قدسيان گو كه بسوزند به مجمرها عود



عاشقان گو كه به صد عزت اجلال رسيد

موكب خسرو خوبان كه بر او باد درود



سيمين روز ز شعبان چون برآمد خورشيد

سيمين شمس ولايت ز افق چهره گشود



روز ميلاد همايون حسين بن علي (ع) است

باد بر اهل جهان، مقدم پاكش مسعود



ميوه ي شاخه ي توحيد گل گلشن فيض

مظهر غيرت و مردانگي و رحمت و جود



كوكب صبح سعادت مه ايوان جلال

خسرو ملك فصاحت شه اقليم وجود



صولت حيدري از چهره ي پاكش پيدا

جلوه ي احمدي از نور جمالش مشهود






سينه، گنجينه ي الطاف و عنايات و كرم

چهره، آيينه ي آيات خداوند ودود



عصمت از فاطمه آموخت، شجاعت ز علي (ع)

صبر و احسان ز حسن (ع)حسن خصال از محمود



شاهكاري قلم صنع خداوند كشيد

كه بدين خامه ي ناچيز محال است ستود



همچو يوسف چو قدم بر سر بازار گذاشت

ماه محفل شد و بر رونق بازار فزود



پيش پيكان بلا سينه سپر ساخت ولي

پيش دشمن سر تسليم نياورد فرود



كيست اين كوكب تابان كه پي تهنيتش

ز طربخانه ي افلاك رسد بانگ سرود



كيست اين غنچه ي خندان كه ز انفاس خوشش

هر دم آيد ز فضا بوي خوش عنبر و عود



وفايي گويد:



شهي كو حبل دين، عروة الوثقاي ايمان شد

وجودش علت ايجاد موجودات امكان شد



جمالش مظهر الاسماء، جلالش آيت العظما

صفات قدرت حق را به جز ذاتش كه برهان شد



حسين (ع)آن خسرو خوبان كه يك ذره زانوارش

به كوه طور، تابان گشت و عالم نورباران شد



شد از يك جلوه ي حسنش «تجلي ربه» ظاهر

چنان كز شعله ي نورش ز خود موسي بن عمران شد



به ظلمت ار نمي شد عكس لعل گوهرين او

كجا خضر پيمبر كامياب از آب حيوان شد






طلوع طلعت بدر جهان آرايش از مطلع

به روز سيم ماه معظم شهر شعبان شد



تعالي الله چه مولودي كه در تعريف و توصيفش

ملك اندر فلك گويا و راحيلش ثناخوان شد



چه مولودي، چه طفلي، كز طفيل هستي ذاتش

بناي عالم ايجاد و هستي سخت بنيان شد



چه طفل، ادريس اندر مدرس تدريسش ابجدخوان

به دار الحكمتش لقمان يكي طفل دبستان شد



مقام و رتبه ي جبريل اندر ساحت عزت

بلند آمد كه را خادم گهواره جنبان شد



آقاي ميرزا مجيد اعتمادي سروده:



مژده اي اهل جهان، سيم شعبان آمد

شاد و خرم همه آماده كه مهمان آمد



پرچم جشن در آن لحظه بر آفاق زدند

از افق كرد تجلي مه تابان آمد



مادري بچه ي خورشيد لقايي آورد

كس نديده است چنانط فلي به دوران آمد



مادري فاطمه نوزادي بود همچو حسين

درگهش باب كرم رحمت و احسان آمد



لب به پستان زني بهر مكيدن نگذاشت

تا بر آغوش نبي خوشدل و خندان آمد



از زبان شرف وحي مقدس بمكيد

طفل طاها شد و بر مكتب قرآن آمد



تربيت از كنف مهر نبوت بستد

از ولايت هنر آموخت و به ميدان آمد






گفت من بر ستم زور نگردم تسليم

تا ز مركب به زمين با لب عطشان آمد



درس مردانگي آموخت به مردان جهان

تا ابد در دل تاريخ نمايان آمد



اعتماد از در شاهنشه دين دور مرو

تا همان دم كه تو را عمر به پايان آمد



وفايي شوشتريي - عليه الرحمه - گويد:



بكن اين شور غوغا را دلا در عهد برنايي

وگرنه چون خزان عمر شد از عهده برنايي



فغان وزاري بلبل بين وقت سحر با گل

كه دارد با دو صد غلغل ز وصل دل تمنايي



همه عمرت به باطل رفت پس كو حاصل اي غافل

چرا تخمي نمي پاشي در اين مزرع به دانايي



همه دانند بي باران نرويد در چمن ريحان

تو تا كي از سحاب ديدگان اشكي نپالايي



رها كن اين تن خاكي كه اصل توست افلاكي

تويي مصداق «كرمنا» كه پور پاك بابايي



تو تا كي از فنا و نيستي ترسان و لرزاني

مترس اي دل به دين احمدي ني كيش ترسايي...



تا آنجا كه توسل به حسين بن علي (ع) نموده، گويد:



نباشد در دو عالم غير خاك آستين تو

براي انبيا و اوليا مأوي و ملجايي



تويي خون خدا آري كه هم سري و هم ثاري

به حق حضرت باري كه هر چيز يكتايي



پيمبر جد پاكت رحمة للعالمين آمد

وليكن مظهر رحمت تو در دنيا و عقبايي





پاورقي

[1] کشف الغمه ج 2 ص 170.

[2] بحار ج 44 ص 200.

[3] ارشاد مفيد ص 181.

[4] بحار ج 44 ص 199.

[5] مناقب ابن شهر آشوب.

[6] ارشاد ص 169، مرآة العقول ج 1 ص 392.

[7] براي آنکه براي هر کس مراجعه به اين اخبار ميسور نيست، لذا براي اطمينان قلب يکي از روايات را در اين مختصر نقل مي کنيم، علي بن رثاب از عبدصالح که موسي بن جعفر (ع) است نقل مي کند که امام فرمود «ادع بهذا الدعاء في شهر رمضان مستقبل دخول السنه الخ بخوان اين دعا را در ماه رمضان در حالي که استقبال مي کني داخل شدن سال را بنابر آنکه مستقبل را با کسر «باء» بخوانيم و حال از فاعل ادع بگيريم يا بگوييم بخوان اين دعا را در شهر رمضان که پيش آهنگ داخل شدن سال است که صفت يا بدل قرار دهيم از شهر رمضان به هر دو تقدير صراحت دارد که ماه رمضان پيش آهنگ داخل شدن سال است و سال با اين ماه تحقق مي يابد، و احتمال داده‏اند که اين قيد (مستقبل دخول السنه) فقط براي همين جهت ذکر شده که مسلمين بفهمند که اين ماه اول سال است و در اين صورت اين دعا بايد در تمامي ماه خوانده شود. (مرآة ج 2 ص 136).

[8] مرآة العقول ج 1 ص 390.

[9] مرآة ج 1 ص 390.

[10] مرآة ج 1 ص 393.

[11] مرآة ج 1 ص 392.

[12] بحار ج 44 ص 201.

[13] بحار ج 44 ص 201.

[14] مفاتيح الجنان ص 164.

[15] وقايع الايام ج رجب و شعبان طبع سنگي ص 642.