بازگشت

علل ركود


پيشرفت برق آسايي كه اسلام در مدت كمتر از يك قرن داشت، طبعا حس غرور را در گروهي از مسلمانان بيدار كرد و در نتيجه مسلمين تا اندازه اي از قرآن و تربيت اسلامي دور شدند و از اين جا بود كه دوران انحطاط آنان شروع شد، و عواملي از قبيل عدم تمركز دولت هاي اسلامي و نبودن وحدت فكري و عملي - كه اساس و پايه ي اسلام است - در تسريع


اين انحطاطا بسيار مؤثر بود. از طرف ديگر تبليغات زهرآگين خلفاي بني اميه و تظاهرات ضد ديني آنها عاملي مضاعف بود و به قول «لوئي ماسينيون» مستشرق معروف: اگر معاويه نبود اسلام در همان اوان پيدايش اروپا را تسخير مي كرد. [1] .

از سوي ديگر تشريفات سلطنتي خلفاي بني عباس و گرايش آنها به هوسراني هاي افراطي زمينه را براي فروپاشي فكري و عملي مسلمين آماده كرد.

خوب است داستان محاصره ي شهر موصل را در اين باره بشنويد: در روزهاي محاصره ي منطقه «موصل» از طرف نيروهاي «هلاكو» دو نامه ي متضاد و متناقض به دست استاندار موصل رسيد، يكي از دشمن خونخوار اسلام «هلاكو» و ديگري از خليفه ي «بغداد»؛ هلاكو در نامه ي خود يادآور شده بود كه اگر استاندار موصل ابزار و آلات جنگي و وسيله ي فتح قلعه ي باعظمت بغداد را در اختيار او بگذارد، او (يعني هلاكو) در مقابل اين خدمت از محاصره ي موصل صرف نظر خواهد كرد. و در نامه اي ديگر خليفه درخواست كرده بود كه حاكم موصل گروهي از بهترين نوازندگان موصل را روانه ي بغداد نمايد تا به مجالس عيش و طرب خليفه رونق بخشند. حاكم پس از خواندن اين دو نامه چنين اظهار نمود كه در اين لحظه ي حساس دشمن از من ابزار جنگي و خليفه رامشگر و نوازنده خواسته اند، آيا كدام يك بايد پيروز شوند. [2] .

و اين ضربت هاي مخالف از پيشرفت و توسعه ي تمدن اسلامي كاست، ولكن آن را از پاي درنياورد. هر چند ممكن است توده هاي مسلمانان را به حالت خمود و جهل درآورده باشد. چون درختي كه زمستان در حال خواب بوده و برگ مي دهد و شكوفه مي زند و ميوه هاي آن كام مردم را شيرين مي كند. به عبارت ديگر قوه و استعداد ترقي و تعالي در مسلمين وجود دارد واين قوه و استعداد هرگز از ميان نخواهد رفت.

و در حقيقت اين شخصيت ها كه در تمدن اسلامي نقشي را ايفا كرده اند در يك عصر شخص رسول بوده و بعدها علي عليه السلام و پيروان او و ابوذرها و مالك اشترها و قيس ها بوده اند. و در طغيان معاويه و يزيد كه آفت بزرگي بر اسلام بودند شخصيت بزرگ جهاني حسين بن علي (ع) بود.


پاورقي

[1] سرگذشتنامه‏ي بزرگان اسلام ص 25.

[2] مکتب اسلام سال 13 ص 487.