بازگشت

نقش شخصيت ها در تمدن اسلامي


تمدنها همواره در فراز ونشيب و در تكامل و انحطاط بوده اند. تمدنهائي را تاريخ نشان مي دهد كه پس از رسيدن به اوج كمال و قدرت، سير قهقرائي پيموده و به انحطاط گرائيده اند، مانند تمدنهاي كلده و آشور و فنيقي ها و تمدن فراعنه ي مصر و تمدن روم باستان و تمدن پرزرق و برق ايران كهن و ساير تمدنها.

ترقياتي كه بعضي از تمدنها از نظر وضع اجتماعي و صنعتي و اقتصادي كرده اند شايد براي ما كه در عصر اتم وعصر تسخير فضا زندگي مي كنيم قابل قبول نباشد، اما با اين وجود از نظر بقا و ادامه ي حيات با شكست رو به رو شده و از بين رفته اند. [1] .

تنها تمدن اسلامي است كه دستخوش تغيير و تحول نشده و كليه دگرگونيها و حوادث كوبنده را در خود هضم كرده و اكنون بيش از 14 قرن از حيات اين تمدن بزرگ اسلامي مي گذرد، قوانين آن بدون تغيير با افكار محدود بشر سازش كامل داشته و برپا دارنده اجتماعات اسلامي است.

در آغاز پيدايش تمدن اسلامي قدرت هاي بزرگ مانند دستگاه اشراف و قبائل عربستان و قدرت نامحدود امپراطوري ايران باستان عليه آن قيام خائنانه كرده، ولي بسرعت با شكست رو به رو شدند.

همچنين پس از گسترش اسلام در اكثر سرزمينها تمدن اسلامي از داخل و خارج مورد تعدي و تجاوز قرار گرفت، ولي اين يورشها به اساس عقيده ي اسلامي كوچكترين خدشه اي وارد نساخت.


هجوم قوم مغول و چپاول و كشتار آنها در قرن هفتم هجري و تسلط اروپائيان بر مسلمين اسپانيا در قرن پنجم و فتنه جوئي هاي استعمارگران غربي در اين اواخر و ساير تحريكات و دشمني هاي داخلي و خارجي از جمله تجاوزاتي است كه سرتاسر تاريخ اسلام را دربر گرفته است.

اما جاي تعجب است كه هيچيك از دسيسه بازان و فتنه جويان ضد اسلامي در كار خود موفق نشدند و بلكه بدون قيد و شرط عملا به زير چتر رحمت آئين اسلامي در آمدند [2] .

فقط در اسپانيا (اندلس) بود كه تمدن اسلامي فريبكارانه مورد شبيخون قرار گرفت و علت آن فساد طبقه ي حاكمه و از بين رفتن مردان فداكار بود. [3] .

رمز بقاي تمدن اسلامي نقش شخصيتهاي برجسته ي آن مي باشد، زيرا اسلام پيش از هر چيز به تربيت افراد توجه كرده و با پرورش افراد كامل است كه يك اجتماع استوار و محكم بنا مي گردد. و بدون ترديد مي توان گفت تمدنها را بيشتر شخصيت ها به وجود مي آورند و نيز شخصيت ها حافظ بقاي آن مي باشند.

با ظهور فراعنه ي مصر بزرگترين تمدن هاي باستاني در مصر پديد آمد و پيشرفت نمود و با سقوط فراعنه نيز از هم پاشيد. تمدنهاي ايران باستان و يونان و روم نيز از اين خاصيت مستثني نبودند.

با پيدايش كورش كبير ايران بزرگترين امپراطوري روي زمين شد و با رفتن كورش ها و داريوش ها بساط تمدن باستاني نيز برچيده شد و يا رنگ تمدن ديگري را به خود گرفت.


پاورقي

[1] براي اطلاع وسيع به «تاريخ ايران در زمان ساسانيان» تأليف کريستن سن مراجعه شود.

[2] براي نمونه نواده‏هاي چنگيزخان و ايلخانيان مغول را مي توان نامبرد که همه و همه اسلام را پذيرفتند. (تاريخ مغول ص 111 و 478).

[3] براي توضيح بيشتر به جلد اول «ستاره‏هاي فضيلت»، تأليف نگارنده و به بخش زمامداران خواب آلود رجوع شود.