بازگشت

ادبيات عام


در باب ادبيات عام امام گفتنيها بسيار است و جنبه هاي مختلف آن (عرفان،

اخلاق، فلسفه، سياست و...) ميدان وسيعي را تشكيل مي دهد كه ورود در آن و بحث از محتوا، مضامين و معاني اجتماعي - ديني آنها در اين اندك نمي گنجد. در اينجا از آن قالبهايي كه مي توان ارتباط محسوس تر آنها را با موضوع مورد بحث سنجيد و به نوعي تعاليم عاشورايي را در آن ملاحظه نمود مي توان بعد سياسي - فقهي آثار او در درجه اول و آثار سياسي اجتماعي وي را بعد از آن مطرح ساخت: الف) پيوند سياست و فقه، آموزه اي از تعاليم ادب عاشورايي نظريه «ولايت فقيه» كه سالها از شروع نهضت امام راحل (ره) ابتدا به صورت درس و بعد به صورت مكتوب در حوزه فقه شيعي مطرح گشت، در حقيقت آموزه ظريفي بود كه از اعماق فرهنگ عاشورا استخراج و استنباط شده بود، و لااقل در اين طرح نوينش در ميان آثار مكتوب حوزه و انديشه فقهي شيعه بي نظير بود. مرور كوتاهي بر آن كتاب مي رساند كه روح حاكم بر اين اثر بديع نهضت عاشورا است و لاجرم سنت و ادبي است كه از سرچشمه ادب عاشورايي سيراب مي شود. اين اثر، كتابي است كه فرهنگ عميق عاشورا را به مردم معرفي مي كند و خود نيز چنين توصيه اي دارد كه: «اسلام را عرضه بداريد و در عرضه آن به مردم (حركتي) نظير عاشورا به وجود آوريد.» [1] .

كتاب ولايت فقيه امام، انديشه اي بود كه تفصيل تدريجي آن به صورت نهضت اسلامي ايران ظهور كرد و آموزه اي بود كه خود امام (ره) وظيفه تعليمش را به عهده گرفت؛ در حقيقت سخنان او در طول حركت اسلامي و پس از پيروزي، گسترش آن انديشه عاشورايي بود كه در سخنان، اعلاميه ها و پيامهاي ژرف آن فرزند حسين (ع) منعكس مي گشت و انصافا از نظر زيباييهاي لفظي از يك مجموعه اثر ادبي نيز چيزي كم نداشت و مي توان آنها را از لحاظ قالب - و صرف نظر از محتوا - با آثار ادبي طرح معاصر و زبان روز ادبيات ايران مقايسه نمود: ب) ادبيات مردمي - اجتماعي امام: جلوه ديگري از ادبيات عاشورايي نمونه هاي ذيل كه تعابيري است به كار رفته در آثار ادبي عام امام (ره) ضمن آنكه در بردارنده تعاليم مكتب عاشوراست، طراح تركيبها و سازنده قالبهايي از واژگان است كه مضامين آن مكتب را در خود جاي داده است و چنانكه مي توان در آثار ادباي انقلاب ديد، الهامبخش انديشه ادبي معاصر و انتقال دهنده ميراث ادب عاشورايي به زبان و گفتار امروز ايران است: - بكوشيد تا جامه ذلت نپوشيد. - شب عاشورا، شبهاي معنوي و عرفاني و روزهاي سلحشوري. - شبهاي تار، بمب افكنهاي دشمن غدار و عبور از پيچ و خمهاي سيمهاي خاردار. - سلام بر آنان كه تا كشف حقيقت تعفقه به پيش تاختند و براي قوم و ملت خود منذران صادقي شدند كه بند بند حديث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پيكرشان گواهي كرده است. - اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيان كه مي خواستند قلم سرخ بر وحي و كتاب بكشند و يزيد، يادگار عصر تاريك بت پرستي كه... با شهادت فرزندان وحي اميد داشت... بنياد حكومت الهي را بركند، نمي دانستيم بر سر قرآن مريم و اسلام عزيز چه مي آمد. - بسيج، شجره طيبه و درخت پرثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوت تعيين حديث عشق مي دهد... و ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامي و بي نشاني گرفته اند. بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكيل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا نموده اند. [2] .

اينها و صدها نمونه ديگر مجموعه پرمحتوا و ماندگاري از ادب اجتماعي امام راحل را مي سازند كه خود موضوعي است در خور تحقيق و بررسي و چنانكه پيداست الهام و اظهار ادب عاشورايي سرتاسر آن را فراگرفته است.


پاورقي

[1] ولايت فقيه، امام خميني، انتشارات امير کبير، تهران، 1360، ص 70. 181. صحيفه نور، مجموعه رهنمودهاي امام خميني، وزارت ارشاد اسلامي و سازمان آموزش انقلاب اسلامي، تهران، به ترتيب جلد 16، ص 225؛ ج 16، ص 158؛ ج 18، ص 230؛ و ج 21، ص 88؛ ج 14، ص 265؛ ج 21، ص 52.

[2] همان، ج 8، ص 69 و 70.