بازگشت

ادبيات انقلاب اسلامي به عنوان يك واقعيت


اين مسأله مهمي است كه «آيا اساسا مقوله اي به عنوان ادبيات انقلاب اسلامي

مطرح است يا نه؟» بديهي است اولين مسأله در اين باب آن است كه مراد از مقوله چيست؟ آيا سبك ادبي خاصي منظور است، چنانكه مي گوييم سبك خراساني؟ يا مضمون آن مورد نظر است، چنانكه گفته مي شود شعر مولوي داراي مضمون عرفاني است و يا مراد از آن سرزميني است كه عهد نوعي ادبيات بوده است، همانطور كه گفته مي شود ادبيات هند، ادبيات ايران و...؟ گذشته از هر جوابي كه بدان سؤال داده مي شود، اين واقعيت را نمي توان انكار كرد كه حجم عظيمي از آثار ادبي - حداقل دو دهه اخير ايران داراي مضمون و جهتگيري مشتركي است كه با عناصر فرهنگي انقلاب اسلامي ايران سازگار بلكه زبان گوياي آنهاست؛ اين آثار اعم از شعر، داستان، رمان، خاطره، گزارشها و سفرنامه هاست كه هر يك به نوعي منعكس كننده آرمانها و شعايري از انقلاب اسلامي در اينجا باز جاي اين پرسش است كه اين آثار در چه قالبي سروده شده و نماينده چه انديشه اي هستند و...؟ البته جواب بدين سؤالها همگي به اين مسأله اساسي - كه در پيشگفتار ذكر شد - برمي گردد كه آيا ادبيات انقلاب اسلامي خود حوزه اي است از ادبيات همرديف با سبكهاي خراساني و عراقي و... يا چنين نيست؛ اما آنچه نمي تواند مورد تشكيك و سؤال مجدد واقع شود، وجود آثاري است كه ذكر شد و و حضور انديشه هايي والا و عواطفي پاك و انساني كه از اجتماع متحول زمان انقلاب نشأت گرفته است و همين ميزان از عناصر براي تحليل مسأله مورد نظر ما كافي است. [1] .


پاورقي

[1] براي اطلاع بيشتر در اين زمينه رجوع شود به: الف) کيهان فرهنگي، ويژه انديشه، ادبيات و هنر انقلاب، بهمن ماه 1371، ص 152 -162 که اهتمامي است از چند صاحب نظر در ادبيات معاصر. ب) مجموعه مقاله‏هاي سمينار بررسي ادبيات انقلاب اسلامي، سازمان سمت، تهران، 1373، مقالات مختلف آن.