بازگشت

حق گرايي به جاي مصلحت گرايي


امام حسين (ع) به اجراي حكم خدا و اقامه عدل و داد و به برپايي قوانين اسلام بيش از هر چيز ديگر اهتمام داشت و چون ديگران معاصر وي روزگار را روزگار مصلحت بيني و مسامحه نمي ديد. همين سيره درسي بود تا شاعري چون «فرزدق» همان شيوه را در پيش گيرد.

فرزدق البته شاعري بود كه با دربار امويان بي ارتباط نبود كه از ديوان او پيداست، گاهي نيز به مدح آنان پرداخته است و اتفاقا دو قصيده مدحگرانه درباره «هشام بن عبدالملك» [1] ؛ اما هنگامي كه در مراسم حج رفتار تحقير آميز و تجاهل او را - در جواب به مردي كه از وي راجع به امام سجاد (ع) سؤال مي كرد - نسبت به امام ديد، غيرت ديني اش تجلي كرد و نتوانست محبت عميق خويش را به اهل بيت پنهان نگاه دارد و ارتجالا قصيده بزرگ و ماندگاري را سرود كه از شاهكارهاي شعر عربي در صدر اسلام است. بيتهايي از آن قصيده بلند چنين است:



هذا الذي تعرف البطحاء و طأته

و البيت يعرفه و الحل و الحرام



هذا ابن فاطمة ان كنت جاهله

بجده انبياء الله قد ختموا



و ليس قولك من هذا بضائره

لعرب تعرف من انكرت و العجم



ما قال لا قط الا في تشهده

لو لا التشهد كانت لاءه نعم



الله شرفه قدما و عظمه

حري بذاك له في لوحه القلم



من يعرف الله يعرف اولية ذا

فالدين من بيت هذا نال الامم



من معشر حبهم دين، و بغضهم

كفر، و قربهم منجي و معتصم



مقدم بعد ذكر الله ذكر هم

في كل بدء و مختوم به الكلم



ان عد اهل التقي كانوا أئمتهم

او قيل: «من خير اهل الارض؟» قيل هم [2] .



(اين مرد [كه تو او را از روي تجاهل نمي شناسي!] همان كسي است كه سرزمين مكه جاي گامهايش را مي شناسد و كعبه و حل و حرم همگي با وي آشنايند. اين، فرزند فاطمه است. اگر وي را نمي شناسي [بدان] كسي است كه پيامبران الهي به جد بزرگوارش ختم شده اند. اينكه گفتي «او كيست؟» از شكوه و عظمتش نمي كاهد. [جاي شگفتي است! زيرا] آن كسي را كه تو نمي شناسي عرب و عجم مي شناسند. او كسي است كه هيچگاه كلمه ي «لا» را بر زبان نرانده است مگر در تشهد نماز خود، كه اگر تشهد نبود «لا»ي او به آري بدل مي گشت. خداوند او را بر ديگران شرافت داد و عظمت بخشيد و اين مشيت پروردگار در لوح محفوظ و به قلم تقدير در ازل تحقق يافته است. كسي كه خداوند را شناخت نياكان اين مرد را مي شناسد، چرا كه دين خداوند از خانه اين مرد به امتها مي رسد. او از گروهي است كه دوستيشان عين دين است و دشمني با آنها كفر؛ و نزديكي بدانها نجات از گمراهي و ايمني از ترسهاست. پس از نام خدا، ذكر نام آنها بر همه چيز مقدم است و هر سخني به نام آنان آغاز و انجام نيك پذيرد. اگر اهل تقوا شمرده شوند اينان ائمه ي آنهايند و اگر بپرسند كه بهترين افراد روي زمين كيانند جواب آن است كه هم ايشان هستند.

چكامه بلند فرزدق - كه از لحاظ زيباييهاي هنري نيز مقام والايي را داراست - در حقيقت جلوه ديگري از خطبه هاي امام حسين (ع) امام سجاد (ع) و زينب (س) براي شناساندن اين خاندان و دفاع از حقانيت آنان بود و به قيمت زنداني شدن شاعر و قطع صله حكومتي او از بيت المال تمام گشت. اما فرزدق پس از آن هم از هجو كارگزاران بني اميه دست برنداشت.


پاورقي

[1] ر.ک. به: شرح ديوان الفرزدق، ايليا الحاوي، ج 1و2، دارالکتاب اللبناني، مکتبة المدرسة، بيروت چاپ اول، 1983.

[2] همان، ج 2، ص 353 - 356. لازم به ذکر است که تعداد ابيات قصيده مورد اختلاف محققان است؛ برخي آن را تا 39 بيت دانسته‏اند اما در ديوان مزبور 27 بيت آمده است. بعلاوه برخي از کلمات ابيات نيز مورد اختلاف است در اينجا ما ابيات را با حذف تعدادي از آنها به خاطر اختصار، از همان ديوان نقل کرديم که قدر مشترک بين روايات اهل سنت و شيعه است.