بازگشت

ادبيات پيام و قيام


آنچه تاكنون گذشت جلوه هاي مختلف ادبيات عام عاشورايي بود. اما ادبيات به معناي خاص خود و بويژه در قالب شعر [قصيده، مرثيه و...] جايگاه بس والايي را در مكتب عاشورا به خود اختصاص داد و مضامين بلندي از حقايق متعالي اسلام را به لسان شعر در آورد و مكتب حسين (ع) را در خانه هايي از شعر و بيتهايي از شعور براي روزگاران به وديعه گذاشت.

اهل بيت (ع) - چنانكه اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: انا لامراء الكلام [1] : ما امير سرزمين كلاميم - متوليان واقعي سخن حق اند، و چون با ريسمان ولايت خلق را به عالم ربوبيت پيوند مي دهند و خداوند به وسيله آنان و از طريق ام الكتاب - قرآن - با خلقش سخن گفته است، پس سلطان كتاب نيز هستند، چرا كه تأويل آن بدون آنان از سرزمينهاي غيب ظهور نخواهد كرد. اما هر چند امارت كلام و صدارت كتاب به دست آنهاست، ولي آن امارت و صدارت را بيشتر از طريق وجود قدسي شان به ظهور رساندند و در وادي سخن و گفتار ظاهر جز به اشارت و ضرورت وارد نگشتند و كشف اقاليم نهفته در افق كلام خود را به پيروان و رهروان طريقتشان واگذاشتند. و در اين ميان شعر از جمله آن مركبهايي است كه چون در آن صراط مستقيم مي رفت، به شهرهاي آباد حقايق علوم اهل بيت مي رسيد و اگر منبعث از انديشه سليم و فطرت الهي بود، شرح آن اشارت و تفصيل آن انديشه هاي مقدس مي گشت...

بررسي ادبيات خاص عاشورايي، خود شايستگي والا و مجالي زياد مي طلبد كه در خورد اين مقال نيست، و از طرفي با ديدگاههاي متعددي مي توان بدان نگريست كه در ظرفيت اين نوشتار نمي گنجد. آنچه در ذيل مي آيد در حقيقت آن مضامين متعالي و چهره هاي مختلف فرهنگ عاشوراست كه در شعر برخي شاعران قرون اوليه ي اسلام ظهور كرد، اما نه ادعاي استقصاي كامل چهره هاي ادب عاشورايي را مي توان داشت و نه شرح و توضيح همه مضمونها را؛ بلكه آنچه مي آيد تنها شمه اي از آن وسعت معاني منتشر در فرهنگ و انديشه شيعي - اسلامي امت اسلام است؛ اين جلوه از ادب عاشورا جلوه پيام نهضت و دعوت به قيام و اقامه جهاد همه جانبه عاشواريي است:

در اينجا چهره هايي از شعراي شيعي يا متأثر از كتب عاشورا در قالب اصول كلي اين فرهنگ از نظر مي گذرانيم:


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، ترجمه دکتر سيد جعفر شهيدي، خطبه 233.