بازگشت

توسل به امام فقيد براي احياي فرهنگ عاشورا


پس از بازگشت امام خميني به وطن و تعيين دولت موقت، چنانكه همه مي دانيم، امام از تهران به قم رفتند و ماندگار شدند، ولي چون دولت موقت نتوانست انجام وظيفه كند، در حوادث كردستان امام خود به تهران بازگشتند و تا پايان عمر هم در تهران بودند.

در ايامي كه امام در قم اقامت داشتند، دو سه هفته مانده به ماه رمضان 1399 خطيب نامي عصر، جناب آقاي فلسفي تلفن كردند و فرمودند، ماه رمضان نزديك مي شود، من و عده اي از وعاظ مشهور تهران عازم قم هستيم كه خدمت امام برسيم، و از ايشان رهنمودي براي ماه مبارك رمضان بگيريم، چون كار چنان حاد است كه فقط با اعلام رسمي امام مي توان منبر را به صورت اول برگردانيد. گفتم، من كه منبري رسمي نيستم. فرمودند، بايد بيايي، چند اتومبيل جلو خانه ما آماده است، فردا فلان ساعت حركت مي كنيم، حتما بايد بيايي. به خانه جناب آقاي فلسفي رفتيم و عازم قم شديم. به امام اطلاع دادند كه آقاي فلسفي با وعاظ مشهور تهران آمده اند كه براي ماه رمضان رهنمود بگيرند.

امام تشريف آوردند و در جمع ما نشستند. جناب آقاي فلسفي در سخنان كوتاهي گفتند: آقا، اطلاع داريد كه در سنوات اخير منبر و مسئله گريستن و عزاداري امام حسين چه وضعي پيدا كرده است. به مردم القا كرده اند كه عزاداري يعني چه، و روضه و گريه كردن چه چيزي را حل مي كند، و از اين قبيل مطالب. اهل منبر سخت در فشارند، مردم همه كم و بيش بي تفاوت شده اند. آمده ايم از حضرتعالي رهنمود بگيريم. واقعا تكليف ما چيست. در منبر بخصوص ماه مبارك رمضان و محرم و صفر اكتفا كنيم به سخنراني خشك، يا چنان كه سابقه داشته، ذكر مصيبت هم بكنيم و روضه بخوانيم؟ (قريب به اين مضمون).