بازگشت

اوج ضديت با فرهنگ عاشورا


به طوري كه در چاپ دوم «خاطرات من از استاد شهيدي مطهري» در يك خاطره تحت عنوان «برخوردهاي تند جوانان» نوشته ام، اين جوانان تندرو، به استاد شهيد مطهري هم اعتراض داشتند كه چرا روضه مي خواند و خود هم گريه مي كند! چون من به اين قبيل جوانهاي تندرو گوش نمي دادم، شبي در دهه دوم محرم، متصدي مسجد جامع نارمك - كه آنجا منبر مي رفتم - گفت: آقاي دواني! با اين جوانها مدارا كنيد، اينها دارند خطرناك مي شوند. چند شب پيش، شب عاشورا، آقاي مطهري اينجا منبر بود. روضه حضرت علي اصغر خواند. هم خودش به شدت گريه كرد، و هم اهل مجلس را گريانيد. [1] بعد از منبر، همين جوانها جمع شدند و با تشدد و بي ادبي خاص گفتند: «آقاي مطهري! گريه چه بود كه كرديد، و چه اصراري داريد كه ما هم گريه كنيم؟ اگر امام حسين براي مبارزه با ظلم و ظالم قيام كرده و كشته شده كه در راه هدف بوده و كشته شدنش گريه ندارد، و اگر گير افتاد و كشته شده، كه معلوم مي شود درست نقشه نكشيده بود و ضعيف بوده و باز هم نبايد گريه كرد!».

آري كار به اين جا كشيده بود كه جوانها، شخصي مانند استاد شهيد مطهري را نصيحت مي كردند، يا اعتراض داشتند كه چرا وقايع كربلا را با گريه كردن و گريانيدن مردم بيان مي كند. حتي اين معني در شهري مانند اصفهان هم اعمال مي شد. به ياد دارم مرحوم آيت الله شمس آبادي به من سفارش مي كرد و مي گفت: آقاي دواني! سر جدم در منبر روضه بخوان كه اين روزها اصفهان وضع خاصي پيدا كرده، و اگر روضه نخواني پيش خدا مسئولي.

اين عده از جوانان تندرو و كم مايه و پرمدعا صغري و كبري مي چيدند، و نتيجه مي گرفتند كه: «ما طرفدار آيت الله خميني هستيم و با دستگاه جبار شاه سر ستيز داريم، مبارزه با گريه منافات دارد، تاريخ گفتن و گريه كردن حالت انحرافي دارد، و باعث مي شود كه مبارزه از مسيري كه دارد منحرف گردد».

بسياري از علماي واقع بين و دلسوز در فكر چاره انديشي بودند، ولي از سعي خود نتيجه نمي گرفتند. منبري هاي معتدل دل خون بودند كه عاقبت اين كار به كجا مي كشد. مي شنيديم كه پيوسته اينگونه وقايع در نجف اشرف به اطلاع امام مي رسد، و ايشان را در جريان امر قرار مي دهند، و اعلان خطر مي كنند، و امام هم - چنانكه گفتيم - ناچار بودند تمام جهات را در نظر بگيرند، و از اين رو وضع خاصي به وجود آمده بود.


پاورقي

[1] شهيد مطهري مقيد بود که شب عاشورا روضه حضرت علي اصغر طفل ششماهه امام حسين (ع) را بخواند، و خود هم در اثناي ذکر مصيبت مي‏گريست. نوار آن را اغلب سالها در شب يا روز عاشورا، راديو تهران پخش مي‏کند و بسياري شنيده‏اند.