بازگشت

رسم چهل و يك منبر


مستوفي از رسم «چهل و [يك] منبر»، اين چنين خبر مي دهد :

در شب هاي عاشورا جمعي ديده مي شدند كه حتّي بعضي پابرهنه، كيسه يا جعبه اي پُر از شمع، زير بغل گرفته، به تكيه ها و مجالسي كه روز در آنها روضه خواني مي شد، مي رفتند كه نذر خود را راجع به روشن كردن چهل و يك شمع، در چهل و يك منبر ادا كنند ... «چهل و يك منبر» روها از همه طبقه بودند. حتّي بعضي از اعيان [هم بودند] كه با فانوس و نوكر و پيشخدمت و فرّاش [به] چهل و يك منبر مي رفتند ... جعبه شمع آنها، زير بغل فراش بود و آقا كه پاي منبر مي رسيد، شمعش را روشن مي كرد و با تمام اخلاص، منبر را مي بوسيد. [1] .

در عهد ناصري، به تبع رونق مجالس تعزيه و سوگواري، جريان وعظ و خطابه هم رونق فراواني يافته بود و تعداد بسياري از واعظان در سراسر كشور و بر منابر به وعظ و خطابه اشتغال داشتند. مشهورترين ايشان ملّا آقاي دربندي بود كه ذكر احوالاتش شد. غير از او هم بودند وعّاظ شهيري كه بعضاً صيحه شهرتشان در سراسر ايران آن زمان پيچيده بود؛ نظير : حاجي ميرزا احمد اصفهاني، حاج ملّا احمد واعظ خوانساري، سيّد اسماعيل بهبهاني (پدر سيّد عبداللَّه بهبهاني، از رهبران روحاني مشروطه)، ملّا اسماعيل واعظ سبزواري، شيخ جعفر شوشتري و سيّد قاسم روضه خوان (معروف به «بحر العلوم» كه پس از مرگش، پسرش سيّد علي اكبر روضه خوان، از طرف ناصر الدين شاه به «اشرف الواعظين» ملقّب شد). [2] .

شاخصه مهم و بي بدل جريان وعظ و خطابه در اين عصر و به طور كلّي در عصر قاجار، تدوين كتاب ها و رساله هايي است كه متون وعظ و خطابه را شامل مي شدند. پروفسور سيّد حسن امين اين متون را به سه دسته تقسيم مي كند : دسته اوّل كتبي كه مجموعه سخنراني هاي مختلف يك سخنران معيّن را در يك دوره معيّن شامل مي شدند. به عنوان مثال مي توان به فوائد المشاهد ونتايج المقاصد اشاره كرد؛ كه شامل مجموعه منابر شيخ جعفر شوشتري در روزهاي جمعه ماه هاي رمضان و محرّم است كه توسّط مستمعي به نام محمّد بن علي اشرف طالقاني گردآوري و منتشر شده اند. دسته دوم كتاب هايي هستند كه مؤلفان آنها را به عنوان سرمشق و نمونه سخنراني و يا نسخه سخنراني هاي قابل تكرار تنظيم كرده اند و براي وعّاظ آن زمان، حكم كتاب آموزشي را دارا بوده است. به عنوان مثال از عنوان الكلام تأليف ملّا محمّد باقر فشاركي اصفهاني، انيس العهد ومونس اللحد تأليف ملا صدر الدين قزويني، مجالس الواعظين تأليف سيّد اسماعيل حسيني اردكاني و مجالس نظاميه تأليف ميرزا رفيع نظام العلماي تبريزي نام برد. دسته سوم يادداشت هايي است كه اهل منبر، خود قبل يا بعد از خطابه، فراهم كرده و به چاپ رسانيده اند. مانند مجالس المتّقين شامل پنجاه مجلس وعظ، كه توسّط ملّا محمّد تقي برغاني، در عهد محمّد شاه قاجار تأليف است. [3] .

با وجود آن كه در دوران ناصر الدين شاه، مجالس سوگواري گسترش بسيار يافتند، امّا در عين حال از مقطع پاياني همين عصر هم مجالس مذكور به افول گراييدند. سه دليل عمده را مي توان براي اين افول ذكر كرد :

1 . گسترش كمّي و كيفي مجالس تعزيه و شبيه خواني، به عنوان رقيب جدّي مجالس سوگواري؛ در رقابتي نابرابر به دليل حمايت شاه و دربار از تعزيه و نيز جذّابيت هاي بيشتر آن.

2 . ورود گرايش هاي صوفيانه، نقل هاي ضعيف و داستان پردازي هاي عوامانه به متن عزاداري ها؛ كه نتيجه اش تهي شدن روز افزون اين مجالس از محتواي غني پيشين خود بود.

3 . رواج فرنگي مآبي و حملات منور الفكران به اين مجالس، و نيز تضعيف عقايد ديني و رواج لاابالي گري، كه در اين مقطع به اوج خود رسيده بود. [4] پس از چندي افول مذكور، حتّي گريبانگير مجالس تعزيه هم شد. دليل عمده اين مسئله را مي توان به خالي شدن اين مجالس و برگزاركنندگان و شركت كنندگانشان از انگيزه و اخلاص ديني، و داخل شدن غرايض و رقابت هاي شخصي و قدرت طلبانه، و بالاخره رواج تجمل گرايي و فخرفروشي هاي ناظر بر آن، در برگزاري مجالس تعزيه دانست؛ تا آن جا كه به تعبير ژان كالمار، «مجالس سوگواري، به مجالس اهل دنيا تبديل شدند». [5] البته اين وضعيت، مورد اعتراض برخي اصلاحگران و روحانيان نيز قرار مي گرفت؛ از جمله مي توان به رساله مسلك الإمام في سلامة الإسلام از شيخ اسد اللَّه ممقاني اشاره كرد [6] ؛ امّا اعتراضاتي كه چون گذشته، چندان ثمر بخش نبودند.


پاورقي

[1] همان، ص 302 - 301.

[2] هنر مرثيه خواني، ص 142 - 141.

[3] نقل به اختصار از : هنر مرثيه خواني، ص 139.

[4] شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي و اداري در دوران قاجاريه، ج 3، ص 460؛ درباره تعزيه و تئاتر در ايران، ص 50؛ انديشه ديني و جنبش ضد رژي در ايران، ص 52 - 51.

[5] درباره تعزيه و تئاتر در ايران، ص 50.

[6] علما و انقلاب مشروطيت ايران، ص 209.