بازگشت

پاداش به ابن زياد


ابن زياد بعد از شهيد كردن امام حسين، گزارش كربلا را به يزيد نوشت و از او كسب تكليف كرد. فرزند معاويه نيز از پسر مرجانه خواست: اسيران را به همراه سرهاي شهداء به دمشق بفرستد.

ابن اثير از علماي عامّه مي نويسد: چون كاروان اسيران به شام رسيد، و يزيد سر بريده حسين


را ديد، بسيار خوشحال شد، و از ابن زياد قدرداني نمود، و انعام و خلعت بسيار به او بخشيد! [1] .

ابن جرير نيز مي نويسد: چون ابن زياد، اباعبداللَّه الحسين و ياران او را كشت، و سرهايشان را به دمشق فرستاد، فرزند معاويه از ديدن آنها خيلي مسرور گشت، و مقام و منزلت «عبيداللَّه» را بالا بُرد... [2] .

يزيد براي تشكّر و پذيرايي گرم از ابن زياد او را به دمشق دعوت كرد، و نوشت: اي پسر زياد! مقام تو در نزد من از همه بالاتر است! به قول شاعر: تو آن چنان بالا رفتي كه از ابرها و برتر از آن گذشتي و به جايگاه خورشيد نائل شدي، [3] هر چه زودتر به شام بيا و پاداش خويش را دريافت كن.

ابن زياد بار سفر بست، و با كابينه خونخوار حكومتي وارد شام شد، يزيد و تمام قبيله بني اميّه در خارج دمشق به استقبال او شتافتند، و يك ماه تمام در قصر سبز، پذيرايي گرم به عمل آوردند و با عيش و نوش، و آواز و طرب ابن مرجانه را به وجد آورده، و او را از خاندان خود شمردند! و يزيد مبلغ يك ميليون درهم پاداش «قتل» داده، و همين مقدار به عمرسعد فرستاد! و ماليات كل يك سال عراق را به ابن مرجانه بخشيد!

سپس ساقي شراب را فراخواند، و به او دستور داد پياله ها را پر كند، و يزيد و ابن زياد را سيراب نمايد. [4] .




پاورقي

[1] کامل، ج 4، ص 87: لمّا وصل رأس الحسين الي يزيد، حسنت حال ابن زياد عنده وزاده و وصله و سرّه ما فعل.

[2] تاريخ طبري، ج 7، ص 6: فَسُرَّ بقتلهم، و حسنت بذلک منزلة عبيداللَّه عنده.

[3] رُفِعْتَ فَجاوَزْتَ السَّحابَ وَ فَوْقَهُ فَما لَک اِلاَّ مُرْتَقَي الشَّمْسِ مَقْعَدُ.

[4] حياةالامام الحسين، ج 3، ص 392.



اسقني شربة تروّي فؤادي

ثم مل واسق مثلها ابن‏زياد



موضع السرّ و الامانة عندي

و علي ثَغر مغنمي و جهادي.