بازگشت

ادامه نهضت حسيني


حسين بن علي عليه السلام نهضت كربلا و عاشورا را خيلي دقيق و حساب شده آغاز نمود، و براي خنثي كردن تبليغات دشمنان، مبلّغان توانمند و شكست ناپذير با خود بُرد، و آنان توانستند اهداف نهضت حسيني، و جنايات دشمنِ خونخوار را در تاريخ بشريّت ثبت كنند، و آن را از تحريف بدخواهان و مستشرقين دروغگو و كينه توزان اهل بيت مصون دارند.


سالار شهيدان علاوه بر داشتن فداكاران و ايثارگرانِ پرتوان كه با جان خود درخت اسلام را آبياري كردند، تعداد 84 نفر زن به همراه داشت، كه 20 نفر آنان مربوط به خاندان بني هاشم، و بقيّه زنانِ اصحاب و ياران بودند، [1] كه هر كدام در تبليغ نهضت اباعبداللَّه الحسين نقش عالي داشتند. سيّدالشّهداء در كاروان كربلا زينب و سجّاد و رباب و ام كلثوم را داشت، كه پس از شهادت او و يارانش هرگونه سوءاستفاده تبليغي را از دشمن گرفتند، و در قالب ناله و افغان، فرياد و رَثاء، خطابه و توبيخ با دشمنان به ستيز برخاستند، و در هر مجلس و محفل، و در كنار اجساد مطّهر و گودال قتلگاه، و بالاي شتران و مجلس رسمي ابن زياد و يزيد و بازار كوفه و شام و... از هر فرصتي استفاده نموده، نه تنها اهداف مقدّس امام حسين را از آلايش هاي مسموم يزيدي نگه داشتند، بلكه دشمنان كينه توز و خونخوار را، كه با انواع ابزارهاي حكومتي مجهّز بودند، و حسين و هواداران او را خارجي و مرتدّ اعلان مي كردند [2] به عقب نشيني واداشته، و با شكست مفتضحانه منفور اجتماع نمودند، و تبليغات 46 ساله [3] اُموي و خاندان ابوسفيان را در مركز حكومتي خود نقش برآب نموده، و همه دست اندركاران را به ندامت وا داشتند.

روز عاشورا زينب در قتلگاه آن چنان شيون كرد و حسين را به عنوان فرزند پيامبر معرّفي نمود، و جنايات دشمن را كه «حسين را قطعه قطعه كرده اند» برشمرد و... دوست و دشمن را به گريه درآورد، [4] و سپاه عمرسعد را در كشتن حسين متأثّر ساخت تا جايي كه به ميان آنان اختلاف انداخت و با خود مي گفتند: چرا حسين را كشتيم؟ و زني از آل بكر بن وائل كه در سپاه عمرسعد حضور داشت، شمشير به دست گرفت و بر قاتلان حسين حمله كرد، و قبيله «بكربن وائل» را به ياري طلبيد و گفت: چرا از خاندان پيامبر حمايت نمي كنيد؟ [5] .

زينب در آتش سوزي خيمه ها كه از كينه يزيديان شعله ور شد به گونه اي سوزان فرياد كشيد كه دل ها را سوخت و كباب كرد! و اشك ديده هاي دشمن را جاري ساخت! [6] .

بانوي قهرمان كربلا در كوفه، هم آواي سجّاد و ام كلثوم و فاطمه صغرا، آن چنان شوريد،


و با نُطق علي از حنجره زينب، چنان داد سخن گفت كه كوفيان را به گريه درآورد، و فرياد: «واحسيناه» بلند شد....

دختر علي در مجلس پسر مرجانه كه به ساحت مقدّس علي و حسين مي تاخت و مي گفت: «سپاس خدا را كه شما را رسوا و مفتضح نمود، و دروغهايتان را آشكار ساخت...» برآشفت و شجاعانه بانگ برآورد:

شكر و سپاس بر خدا كه ما را بر وجود مقدّس جدّمان «محمّدصلي الله عليه وآله وسلم» گرامي داشت و طبق آيه 33 سوره احزاب [7] از هر ناپاكي پاك ساخت، ما آنگونه نيستيم كه تو مي گويي، اين را بدان كه فاسق و فاجر تكذيب و مفتضح مي گردد، و آن ما نيستيم... [8] .

يادگار زهرا در اين مجلس آن چنان سخن گفت كه ابن زياد را رسوا ساخت و با خطاب «يابن مرجانه» به فساد اخلاقي مادر او اشاره كرد، و مجلس رسمي فرماندار كوفه را بر ضدّ ابن زياد و به سود حسين و اهل بيت او تمام كرد، و پسر مرجانه را خشمگين ساخت، تا جايي كه او به قتل زينب برخاست ولي عَمروبن حريث او را از اين كار برحذر داشت و گفت كشتن زنان بر خلاف آئين بين المللي و اسلام است. [9] .

و همين نقش را در مجلس يزيد و شهر شام ايفا نمود، و يزيد را مجبور به عقب نشيني كرد....


پاورقي

[1] امام حسين عمادزاده، ج 2، ص 183.

[2] در بحث قبلي گذشت.

[3] در تاريخ سنه 14 هجري آل اُميه به دستور عمربن خطاب در شام مستقر گرديده، و تا تاريخ نهضت امام حسين که آغاز سال 61 هجري انجام گرفت 46 سال تمام مي‏باشد.

[4] فابکت واللَّه کل عدوّ و صديق، (تاريخ طبري، ج 6، ص 248).

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 58.

[6] بحارالانوار، ج 45، ص 58.

[7] انّما يريد اللَّه ليذهب عنکم الرّجس اهل البيت و يطّهرکم تطهيرا.

[8] کامل، ج 4، ص 81: الحمدللَّه الّذي اکرمنا بمحمّد و طهّرنا تطهيرا لا کما تقول و انّما يفتضح الفاسق و يُکذَّب الفاجر....

[9] جلاء العيون شبرّ، ج 2، ص 241: فغضب اللّعين و کانّه همّ بها فقال له «عَمرو بن حُريث»! انّها امرأة و المرأة لا تؤاخذ بشي‏ء.